⭕اگر ما شخصيت هاي فکري را بشناسيم، و خود را مشغول کتاب هايي نکنيم که نويسندگان آن ها اهل فکر بر روي موضوعات حقيقي نيستند، اهل فکر مي شويم و در برخورد با اموري که پيش مي آيد و يا در رابطه با انتخاب هايي که بايد انجام دهيم، مثل کساني فکر مي کنيم که به کمک آن ها موضوعات حقيقي را شناخته ايم. وقتي از اين طريق اهل فکر شديم ديگر سرگردان نيستيم که چه کار کنيم؛ و جدا از اهل انديشه عمل نمي کنيم.
⭕«تفکر» يعني داشتن ملکه و تواني که بتوانيم از مقدمات به خوبي به نتيجه برسيم، حال هرچقدر مقدماتِ مورد توجه، حقيقي و وجودي باشند، بيشتر قابل تفکرند و ما را به نتايج عالي تري مي رسانند. امام صادق(ع) مي فرمايند: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِي اللَّهِ وَ فِي قُدْرَتِه »؛
⭕بالاترين عبادت ادامه ي تفكر در باره ي خدا و قدرت او است. در اين روايت، خداوند و آلاء و نشانه هاي قدرت او موضوع تفکر است. مي فرمايند تفکري که موضوعش خدا و آثار قدرت پروردگار باشد، بالاترين عبادت است.
⭕ما بايد در سازمان فکري خودمان موضوعات ارزشمند را بشناسيم و نسبت به آن ها فکر کنيم تا بهترين عمل را انجام دهيم. آيا کسي که جايگاه ربوبيت پروردگار عالم را مي شناسد و نسبت به نقش پروردگار عالم در مناسبات بشري فکر کرده، با کسي که موضوع فکرش مسائل عادي زندگي است، يک طور عمل مي کنند و به يک نتيجه مي رسند؟
➕منبع:کتاب ادب خیال ،عقل قلب
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات