?حقيقت انسان نه مرد است و نه زن؛ انسان، فقط «هست».
?وقتي اين نکته روشن شد، معلوم است که «هستْ»، هميشه «هستْ» است و هيچ گاه «نيست» نمي شود. پس چون انسان «هست»، مرگ نمي پذيرد.
برای روشن تر شدن مطلب دقت بفرمایید
تن» انسان، در قبضه «من» او است. اين بدان معني است كه وقتي يك نفر به مسجد مي رود «تن» او به طور مستقل به آن جا نرفته است بلكه «من» او اراده کرده و تن خود را به حرکت در آورده و به آنجا برده است. پس در ابتدا «منِ» انسان «مي خواهد» كه به مسجد برود و همين خواستنِ «من» باعث مي شود كه «تن» را به حرکت در آورد و به آنجا برود. يا وقتي كه انسان دستش را بلند مي كند اين كار را به واقع «منِ» او انجام مي دهد. «منِ» انسان مساوي دستش نيست؛ «من» انسان، فقط «هست» ولي «تن» در قبضه «من» است يعني كاملاً در كنترل آن است. و با اراده انسان جابجا مي شود و تن هيچ اراده اي در مقابل اراده ي انسان ندارد.
هنگامي كه انسان وحشت مي كند «من» او مي ترسد ولي «تن» او مي لرزد چون «تن» در قبضه ي من است و لذا حالات «من» در آن سرايت مي کند و تحت تاثير حالات «من» قرار گرفته، احساسات آن را از خود بروز مي دهد. به عنوان مثال كسي كه خواب مي بيند از كوه پرت شده و همچنان به طرف پايين مي غلتد، همين که ديد الآن سرش به سنگي مي خورد و متلاشي مي شود، ناگهان از خواب بيدار مي شود؛ «تن» او هر چند كه در رختخواب بوده است
اما فردا در بدن خود احساس درد مي كند، با اين که «من» او از كوه افتاده است، اين به خاطر همين نکته است که تن در قبضه ي من است و لذا از حالات من متأثر مي شود. تحت تاثير قرار گرفتن «تن» از حالات «من» گاهي به قدري شديد است كه انسان در اثر حادثه هاي وحشتناکي که در خواب با آن روبه رو مي گردد دچار سكته قلبي مي شود، با آن که سكتة قلبي يک حالت غير طبيعي و ناگهاني قلبِ موجود در تن است.يعني «تن»، آنقدر تحت تاثير «من» قرار دارد كه حالات «من» بر تن سرايت مي کند. نفس افراد در خواب آن حادثة وحشتناک را مي بينند ولي تن تحمل آن حالات را ندارد و لذا به آن شکل - که ما نام آن را سکته مي گذاريم- عکس العمل نشان مي دهد.
#آشتی_با_خدا
#استادطاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات