گرسنگی و تشنگی، درد و خوشحالی برای تن است یا برای من
وقتي متوجه شديم «همه ادراکات از مَنِ انسان است» علاوه بر بينايي و شنوايي و احساس، که همه مربوط به مَن يا نفس انسان مي شود، متوجه مي شويم حالاتي مثل گرسنگي و تشنگي و احساس درد نيز مربوط به من يا نفس انسان خواهد بود. مثلاً اگر با ماده بيهوش كننده، «من» را از «تن» غافل كنند به طوري که توجه مَن انسان از بدنش منصرف شود، و بعد «تن» را با کارد جراحي بشکافند، «تن» هيچ گونه دردي را حس نمي كند، چون توجه ادراک کننده اصلي که همان مَن انسان است از بدن منصرف شده است.
در مواقع معمولي که زمينه ي تدبير نفسِ انسان بر بدن فراهم است، «من» به «تن» توجه دارد و چون «من» انسان، «تن» خود را دوست دارد، اگر به «تن» آزار برسد همين تعلق و توجه به «تن» موجب مي شود آن ضربه ها را منِ انسان احساس كند، چون تنِ خود را از خودش مي داند.
درهنگام گرسنگي و تشنگي، «تن» انسان نياز به غذا و آب دارد و چون منِ انسان توجه به «تن» دارد، مَن انسان احساس گرسنگي و تشنگي مي کند، در حالي که اگر «من» انسان، در اثر حادثه اي شديداً بترسد و توجهش به جايي غير از بدن معطوف شود ديگر تشنگي و گرسنگي از يادش مي رود، چون نظرش به جاي ديگري است غير از بدن. همه اين ها بدان معني است كه گرسنگي ها و تشنگي ها و دردها، همه در رابطه با «من» انسان معني مي يابند آن هم در صورتي كه «من» به «تن» توجه داشته باشد ولي اگر توجه «من» به «تن» قطع شود، هر چقدر هم كه به «تن» ضربه بزنند و يا به آن غذا ندهند نه احساس درد مي کند و نه احساس گرسنگي.
#آشتی_با_خدا
#استادطاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات