يك وقت هست كه به خودتان القاء مي كنيد چون ما جوانيم ميل به جنس مخالف داريم و نياز طبيعي و ضروري اين گونه ميل ها را براي خود حس مي كنيد، اين يك « وَهْم » است. اين وَهم و توهّم و اين نياز اِلقايي و تحميليِ خيالي با گرفتن روزه از رونق مي افتد، و جدّي نبودنش براي انسان روشن مي شود. در همين راستا است كه مي فرمايد: «با گرسنگي، شهوت فَرْج و شهوت سخن رفع مي شود» هزاران رحمت در همين مطلب آخر نهفته است، چراكه حرف زدنِ افراطي، روح و قلب آدم را نابود مي كند.
حرفِ زياد، قلب را پريشان مي كند و مانع آرامش و حضور قلب مي شود آن وقت روزه باعث سكوت مي گردد و در نتيجه قلب به تعادل و هوشياري خود برمي گردد . از پيامبر(ص) روايت داريم كه: « اگر اين زياده روي شما در صحبت و بي قيدي و اغتشاش دل هاي شما نبود، حتماً آن چه من مي بينم مي ديديد و آن چه مي شنوم مي شنيديد.» ملاحظه كنيد پرحرفي چه نعمت بزرگي را از ما مي گيرد و چگونه رابطة ما را با عالم غيب و معني از بين مي برد. ديگر اين كه «شهوت»، مناجات را مشوّش مي كند و باعث مي شود شخص، مقصد زندگي را گم كند- پناه به خدا از فراموشي مناجات با خدا- باز در روايت داريم كه روزه خواب را كم و بيداري را افزايش مي دهد، و معلوم است كه زيادي خواب موجب ضايع شدن عمر و سختي دل مي شود.
از بزرگان داريم كه «گرسنگي كليد در خزانه خداست، به كسي نمي دهد مگر آن كه را دوست دارد.» يعني تا محبت خدا به بنده اش نباشد او را موفق به روزه نمي دارد. اهل دلي مي گفت: « زيركانِ در دين و دنيا، سودمندتر از گرسنگي نديده اند، طالب آخرت را چيزي زيان كار تر از خوردن نباشد.» باز از بزرگان داريم: «علم و حكمت را در گرسنگي نهاده اند و جهل و معصيت را در سيري.» در حديث از پيغمبرخدا(ص) هست:
« ما مَلاُ آدَمِيٌّ وِعاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ، بِحَسَبِ بْنِ آدَمَ اَكَلاتٌ يُقِمْنَ صُلْبَهُ، فَاِنْ كانَ لا مَحالَةَ فَثُلْثٌ طَعامٌ وَ ثُلْثٌ شَرابٌ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِه»
يعني براي آدم هيچ ظرفي به اندازة پُربودن شكمش برايش شرّ نيست، به حَسَب آدم بودنش نياز به لقمه هايي دارد كه طاقت ادامة زندگي در او باشد، در اين حال، ثلث معده اش براي غذا و ثلث آن براي آب و ثلث آن براي نفس كشيدن باشد.
طبق سخن رسول خدا(ص) يك سوم معده بايد از طعام پر شود و نه بيشتر، پس هركس بيش ازاين اندازه براي طعام جا باز كند از حسنات خود كم كرده است و در واقع ازحسنات خود خورده است. فرموده اند: « اولياء به گرسنگي وخاموشي و بي خوابي وتنهايي، اولياء شده اند.» سِرّ همه نيكويي ها ميان آسمان و زمين، گرسنگي است و سرّ همه بدي ها سيري است، هر كه نفس خود را گرسنه دارد وسوسه ها از او منقطع مي شود. فرموده اند: «اقبال و توجه خدا به بنده، از گرسنگي و بيماري و بلا مي باشد.» حكيمي را پرسيدند، نفس را به چه طريق مهار كنيم؟ گفت : به گرسنگي و تشنگي. و نيز فرموده اند:
«هيچ كس را خدا مصفّا نگرداند مگر به گرسنگي، و طيّ الارض نكردند مگر به گرسنگي، و خدا ايشان را دوست نگرفت مگر به گرسنگي.» ابوطالب مكّي مي فرمايد: «مَثَل شكم، مَثَل طبل است، آواز آن به اين خوش است كه سبك و تند و تهي باشد، پس چون جوف خالي باشد، تلاوت خوش تر و قيام طولاني تر و خواب اندك باشد.»
از بزرگان داريم كه سه كس را خدا دوست دارد: «اندك خُور»، «اندك خواب» و «اندك راحت »را.
برشی از کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات