?عامل لرزش رأی عمومی
189- «وَ اَنّي تُؤْفَكُونَ»
اين همه انحراف چرا؟ فهميديد داريد چكار مي كنيد؟
?اين جملات حضرت در آن موقع كه هنوز آثار انحرافات ظاهر نشده بود، خيلي معنا دارد و چقدر بيدار كننده است،
⁉️مي فرمايد: چطور دست به چنين عملي زديد؟
شأن شما اين همه تغيير عقيده نبود.
❌بي ترديد اجتماع از اين لرزش پيش آمده به تزلزل افتاد.
چرا؟
بدين گونه كه رأي عمومي دوباره تكان خورد.
?عنايت داشته باشيد؛ در آن جامعه تا قبل از حاكميت اسلام و به صحنه آمدن انسان معصومي به نام پيامبر(ص) در صحنة حاكميت، هركس ادعاي رياست داشت.
«قبيلة اوس» ادعاي رياست بر مدينه را داشت، رئيسِ «قبيلة خزرج» نيز همين طور. هر قبيله اي از قريش ادعاي رياست داشت، هيچ كس بلد نبود زير فرمان ديگري برود. يك فرهنگي بود مخصوص خودش!! هيچ وقت كل عربستان تا قبل از حاكميت پيامبر خدا(ص) يك حاكم نداشته است.
چون فرهنگي كه افراد آماده باشند زير فرمان يك نظام اجتماعي خود را اداره كنند مطرح نبوده است .
علت اين كه عبدالله بن اُبَيّ بن بني سلول، سركرده منافقان در مدينه، تا آخر از دست پيامبر(ص) ناراحت بود به اين جهت است كه بعد از كشتارهاي صدساله، اوس و خزرج به اين نتيجه رسيدند كه خوب است كسي را به عنوان شاه مدينه انتخاب كنيم، تا هرچه او دستور بدهد عمل شود.
وقتي پيامبر(ص) آمدند و همه به طرف پيامبر رفتند، عبدالله بن اُبَيّ ناراحت شده بود كه اگر پيامبر نمي آمد مرا به عنوان شاه انتخاب مي كردند، حالا در عمل چه مي شد موضوع ديگري است.
حال در چنين منطقه اي با چنين روحيه هايي كه هنوز ده سال نيست حاكميت اسلامي به ميدان آمده و همه بر حاكميت پيامبر(ص) تن داده اند و پيامبر(ص) هم به حكم خدا، حاكم ديگري را كه داراي مقام عصمت است تعيين كرده است.
در چنين جامعه اي اگر بنابر اين شد كه مردم حاكم را تعيين كنند، هركس مي گويد چرا من حاكم نباشم؟
اين ها نفهميدند كه دارند چكار مي كنند.
تا حالا حرف اين بود كه خدا پيامبر خود را حاكم كرده است.
ديگر كسي به خود اجازه نمي داد كه بگويد پس من بايد حاكم باشم!
⛔️بعداً هم كه مشخص بود خدا و پيغمبر خدا(ص)، حضرت اميرالمؤمنين(ع) را انتخاب كردند كار به طور طبيعي در مسير خودش پيش مي رفت ولي يك مرتبه از طريق دسيسه هاي پشت پرده، عده اي گفتند خودمان برويم يك حاكم تعيين كنيم.
بنا به نقل ابن اسحاق، عامة مهاجران و تمام انصار هيچ ترديدي نداشتند كه پس از رحلت پيامبر(ص) علي(ع) صاحب امر خواهد بود.
✅و به همين جهت در تاريخ هست كه اباذر پس از حذف علي(ع) از حاكميت جامعه مي گفت اي امتي كه پس از رسول خدا(ص) متحير مانده ايد، اگر كسي را كه خدا مقدم داشته، مقدم مي داشتيد و كسي را كه خدا مؤخر داشته، مؤخر مي داشتيد و ولايت و وراثت را در اهل بيت پيامبرتان مي نهاديد، از همه نعمت ها از هر سو بهره مند مي شديد.
اين است كه عرض مي كنم؛ بدین گونه رأي عمومي دوباره تكان خورد، هركس چهار تا، پنج تا قبيله را به دنبال داشت و آماده شد تا خود زمام كار را به چنگ آورد، بدون آن كه بداند چگونه جامعه اسلامي را مديريت كند.
قبلاً ده، بيست نفر خانواده يك جا جمع مي شدند و يكي هم حاكم بود، حالا هركسي مدعي است كه من بايد حاكم باشم، آن هم حاكم مملكت اسلامي، معلوم است كه جامعه به هم مي ريزد.
⛔️عرض كرديم؛ آمدن ابابكر بر سر كار، آمدن يك شخص و طرح يك شخص نبود.
❌آمدن ابابكر بر سر كار، يعني طرح شعار حاكميت فكر يك انسان بر مردم در مقابل حاكميت حكم خدا توسط «وليّ الله» بر مردم.
حاكميت علي(ع) بر مردم، حاكميت يك فردي از مردم نبود كه چون خوب مردي است پس بايد حاكم جامعه باشد، بلكه حاكميت خدا بود.
اميرالمؤمنين(ع) ، يعني «وليّ الله»، يعني حاكميت امام «معصوم».
و انسان معصوم يعني انساني كه يك حكم هم از خودش نمي گويد. هرچند خليفة اول، آدم خوبي باشد اما حاكميت او، يعني حاكميت انساني بر انسان ها، نتيجه اش اين بود كه تمام جهان تكان خورد و به هم ريخت، چون فرهنگ عمومي كه پذيرش حكم خدا بود بر انسان ها، به پذيرش حكم انساني بر انسان ها تبديل شد و به واقع سرنوشت تاريخ از مسير شكوفايي اش باز ايستاد!!!
?#بصیرت_حضرت_زهرا (سلام الله علیها)
?#استاد_طاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات