آنچه که خیلی مهم است و از این روایات برمیآید، این است که انسان باید سعی کند، همیشه دلش را زنده نگه دارد. یعنی مراقبت میخواهد. ما این موضوع را برای بدنمان متوجه میشویم و مراقبت میکنیم. حیثیت دنیایی و حیوانی خودمان را خوب درک کردهایم. گرسنگی، تشنگی، بیخوابی و سایر نیازهای طبیعی مان را چشیدهایم و میشناسیم. دوست نداریم که شکم مان هیچ وقت گرسنه باشد. دوست نداریم هیچ وقت از نظر نوشیدنیها، خوردنیها در مضیقه باشیم. از نظر فضا و جای خواب، مسکن و … لنگ باشیم. به عنوان یک امر بدیهی اینها را پذیرفتهایم که ما یک بُعد حیوانی داریم و حیوان نیاز به جا، آب، غذا، ازدواج، مسکن دارد و چون این نیازهایمان را به رسمیت شناختهایم، اینها را از طریق کار و تلاش و شغل تحصیل میکنیم. انسانی که تنبل و تن پرور است و به زور باید وادارش کنند که کار انجام دهد، میبینید که چقدر با تلاش و اشتیاق دنبال کار میگردد تا شغل پیدا کند هر چند پرزحمت باشد. چرا انسانها دنبال شغل میگردند؟ چرا بزرگترین معضل دنیا مشکل بیکاری است؟ برای اینکه این ربط منطقی را میفهمند که نابرده رنج، گنج میسر نمیشود و باید برای تأمین نیازهای شان کار کنند. آب، غذا، ازدواج، مسکن، تفریح نیاز بدن است و بدن باید سرحال و زنده باشد. وقتی این نیازها را باور کردیم و به رسمیت شناختیم، دیگر کار کردن و تن دادن به کار برای ما سخت نیست.
انسان وقتی ملاک نیاز را بفهمد، تنبلی نمیکند
انسان در حرکت به سمت آخرت، تا وقتی که نفهمد انسان است، و تا وقتی که وجودِ روح و نفس و قلب و دل را باور نکند و درک نکند که بزرگترین دارایی او و بزرگترین چیزی که سعادت دنیا و آخرت او را میتواند تأمین کند، دلش است، به طور جدی به دل نمیپردازد. انسان وقتی فلسفه کاری را بفهمد و ملاک نیاز را بفهمد، دنبالش میرود و تنبلی نمیکند.تنبلیها، بیحوصلگیها، بریدنها، غفلتها و قطع ارتباط ها همه به خاطر این است که ما فلسفه کاری را نمیفهمیم.
برای همین بود که حضرت خضر(علیهالسلام) به موسی (علیهالسلام) فرمود: «وَ كَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْر
و چگونه مى توانى بر چیزى كه به شناخت آن احاطه ندارى صبر كنى؟»
ما برای صبر داشتن، احتیاج به آگاهی داریم. وقتی که شما میخواهی دخترت حجابدار شود، پسرت نماز بخواند، همسرت آدم بااخلاق و متدینی باشد؛ به جای اینکه مدام به او دستور بدهی حجاب، نماز و فضائل را رعایت کن، باید اول فلسفه اش را به او بفهمانی. وقتی فهمید، خودش آنها را انجام میدهد. ولی ما فلسفه را نمیگوییم و یکسره داریم دستور میدهیم و طرف مقابل هم نمیگیرد و خوشش نمیآید. علت این که او به دنبال جنس مخالف، تفریح، سینما، گردش، ازدواج و … می رود، این است که اینها را درک و لمسش کرده و دنبالش میرود.
استاد محمد شجاعی/سایت منتظران منجی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات