تدبر در قرآن، زمینه است تا قرآن بتواند با ما سخن بگوید و مشخص کند خداوند ما را به کجا حوالت میدهد. به جان گشودهی خودمان که عین ربط به حضرت حق است و یا به حضورِ بیکرانهی خودش که در کتاب خود به سراغ ما آمده، تا متذکرمان باشد که در آغوش او هستیم ولی از او غفلت کردهایم.
وقتی توانستیم به قرآن و سخن نورانی خداوند که همواره در تجلی است نظر کنیم، هر لحظه با سخنی که مناسب حال امروز ما و مناسب روزگاری است که در آن زندگی میکنیم، روبهرو خواهیم بود، همچنان که تجلی وجودیِ مرتبهی صد، نود و نهمین فعلیت را که قوهی تجلی صدمین است، تبدیل به صدمین فعلیت میکند و آن غیر از تجلی وجودی مرتبهی نود و نهمین است که مرتبهی نود و هشتم را به فعلیت نود و نهمین تبدیل میکند. از این جهت هر تجلی، تاریخ خود را دارد و قرآن در دورانهای مختلف با ما حرفهای متفاوتی به میان میآورد و این رازِ متشابهبودن آیات قرآن است و وسعتی که آن آیات دارند جهت ورود ما به باطن ملکیِشان و نجات از روزمرّگی که بعضاً با عادت به خواندن قرآن پیش میآید.
زبان محدود و کم ظرفیت، زبانی است که در آن استعاره و الفاظِ متشابه وجود ندارد و برعکس، خاصیت زبان غنی و زبان استعاری - و نه زبان روزمرّه- این است که معنای آن را نمیتوان در فهمهای عادی محدود کرد و آن را تمام شده دانست، هر بار که آن را میخوانیم معانی تازهای در مییابیم و پا به پای آمادگی ما خود را برای ورود در عالمی برتر در مقابل ما میگشاید و اشارات آن به عالَمی از معانی نظر دارد که چندین معنا را در مقابل انسان باز میکند.
?#زبان_قرآن
?#استاد_طاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات