?علی (علیهالسلام) وجودی وقف اسلام(2)
?تبعیت بی چون و چرا
حضرت فرمودند هر وقت مشكلي پيش مي آمد و اژدهايي دهان باز مي كرد پيامبراكرم(ص) برادرش علي(ع) را در دل آتش مي انداخت.
همين جا به يكي از شبهاتي كه گاهي مي پرسند چرا پيغمبر اقوام خودش را امام قرار داد ؟
و يا ائمه فرزندان خودشان را به عنوان امام تعيين مي كردند؟
جواب اين است كه حالا با اين مسئوليت كه به عهدة آن ها گذاشتند، نقل و نبات تقسيم فرزندانشان كردند؟
يا خود و فرزندان خود را تا شهادت جلو بردند؟
ائمه(ع) كه از آينده خبر داشتند پس اين تهمت كه آقا پارتي بازي شده درست نيست بلكه براي اين كار مهم، پاكبازان و سينه چاكاني نياز بود كه همه چيزشان را در طبق اخلاص بگذارند و ارائه دهند و اين روحيه در ائمه معصومين(ع) به نمايش درآمد.
آيا انتخاب پيامبر و بقيه ائمه(ع) عالي ترين انتخاب نبود ؟
آيا ائمه(ع) تا پاي جانشان در دفاع از اسلام ايستادگي نكردند ؟!
و آيا براي حفظ اسلام تنها همين روحيه ها نياز نبود؟
?فاطمه زهرا(س) اين فرزند مكتب شعور و بصيرت روي اين نكته انگشت مي گذارد كه اين اسلام با سينه چاكي هاي علي(ع) ماند و فقط با علي(ع) مي تواند ادامه يابد و اگر او را از مسند حاكميت حذف كنيد پس از مدتي نه آن عزتِ آمده مي ماند و نه از آن اسلامِ شور آفرينِ قدسي ديگر خبري خواهد ماند.
?از طريق عامّه نيز تاييد شده است كه علي(ع) در تبعيت از حكم پيامبر(ص) بي چون و چرا بود، مورد زير را به عنوان نمونه عرض مي كنيم.
#نمونه_ای_از_تاریخ
حافظ محمدبن موسي شيرازي در كتابي كه از مجموع دوازده تفسير از معاريف اهل سنت است نقل مي كند كه اَنس بن مالك گفت ما در محضر رسول اكرم(ص) نشسته بوديم و از مردي ياد مي كرديم كه نماز مي خواند و روزه مي گرفت و زكات مي داد. حضرت رسول اكرم(ص) به ما فرمود من او را نمي شناسم. گفتيم اي رسول خدا او بندة خداست و خدا را به وحدانيت ياد مي كند. حضرت فرمودند من او را نمي شناسم. در اين بين آن مرد ناگاه ظاهر شد. عرض كرديم اين است آن مرد مؤمن و عابد. حضرت رسول الله به ابابكر نظري كردند و گفتند: اين شمشير را بگير و به دنبال او برو و گردن او را بزن، چون او اول كسي است از حزب شيطان كه فتنه مي انگيزد. ابابكر داخل مسجد شد، ديد آن مرد در حال ركوع است، با خود گفت: سوگند به خدا كه اين مرد را نخواهم كشت، چون رسول الله ما را از كشتن نمازگزاران منع نموده است. برگشت خدمت رسول اكرم و عرض كرد يا رسول الله من او را در حالت نماز ديدم، حضرت فرمود بنشين تو اهليت كشتن او را نداري. برخيز اي عمر ، شمشير را از ابابكر بگير و برو در مسجد و گردن او را بزن. عمر مي گويد شمشير را از ابابكر گرفتم و داخل مسجد شدم، ديدم آن مرد در حالت سجده است، با خود گفتم قسم به خدا كه من او را نخواهم كشت چون كسي كه از من بهتر بود ( كنايه از ابابكر) او را نكشت، پس به خدمت رسول الله برگشتم و گفتم اي پيغمبر خدا آن مرد درحالت سجده بود. حضرت فرمودند بنشين اي عمر تو اهليت نداري. برخيز اي علي، تو كشندة او هستي اگر او را يافتي، او را بكش و در اين صورت بين امت من هرگز اختلافي پديدار نخواهد شد. اميرالمؤمنين گويد: من شمشير را گرفتم و داخل مسجد شدم، او را نديدم. برگشتم خدمت رسول الله و عرض كردم يا رسول الله او را نديدم.
اين آقا همان ذُوالْخُوَيْصِر رئيس خوارج است كه يكي از تربيت شدگانش ابن ملجم است كه فاجعة قتل اميرالمؤمنين(ع) را به وجود آورد. و حالا شما روحية ابابكر و عمر را ببينيد كه ظاهرِ ركوع و سجده آن فتنه گر مانع اجراي حكم صريح رسول خدا(ص) مي شود. و فاطمه زهرا(س) تفاوت بين روحية اميرالمؤمنين(ع) و روحية خليفه اول و دوم را گوشزد مي كنند. و آخر هم پيش بيني پيامبر(ص) به وقوع پيوست و علي(ع)، ذُوالْخُوَيْصِر را در جنگ نهروان به دَرَك واصل كردند.
#بصیرت_حضرت_زهرا (سلام الله علیها)
#استاد_طاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات