ادامه ..
موقعي که همهچيز در جاي خود است، تصرف، تعدّي و رقابت از ميان ميرود و در غرب اين نوع هماهنگي به هم خورده و تبديل به نظام مدني شده و برخوردها و اجتماعها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلي شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومي شده است و آنچه نوعي رابطهي عاطفي بود، به ارتباط قانوني و فرمولهاي خشکِ آداب تبديل شد. در نتيجه طبقهبنديهايي که از اين راه بهوجود آمد ديگرحريم نبود، فاصله بود و مرزهاي جدايي به صورت قراردادهاي قانون بر ما تحميل گشت و از آن طرف آن صميميتِ مقدس مبدّل به آميزشي شد که ديگر نه مرزي ميشناسد و نه حريمي و بعضاً اين نوع به ظاهر صميميت، به خشونت مبدل ميشود. با حضور در فرهنگ غربي، به نام انتقاد نهتنها چيزي براي هم باقي نميگذاريم و زخمهاي التيامناپذيري بر روان همديگر وارد ميکنيم، بلکه با خشونتهاي مشمئزکننده، بيادبي را به نهايت ميرسانيم، زيرا در ادب غربي فقط رعايت اصول اجتماعي و مدني، ادب به حساب ميآيد و اين غير از آن فروتني است که مجال شکفتگي به ديگران ميدهد. ادب غربي، زائيدهي همکاري قانوني است و ادب ايرانياسلامي، پروردهي همدلي و همدمي است. انقلاب اسلامي، مسير برگشت به ادب ايراني و همدلي اسلامي است. یعنی برگشت به جهان گمشده.
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده
#استاد_طاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات