“«حياء»، بازتابي از «راز»”
۵-حالتي که حريم را آشکار ميکند و جان ميبخشد، «حياء» است. «حياء» احساسي آميخته با «راز» است. «حياء» ميپوشاند و ميگشايد و از نمايش ميپرهيزد. «حياء» نحوهي بروز حريم است و به يک اعتبار کاشف است و به يک اعتبار حاجب.
جامعهاي که افرادِ آن، آراسته به «حريم» و «حياء» باشند، جامعهاي است گشوده به راز. حياء، بازتابي است از وجهِ رازآميز عالم در حريم ارتباطات اجتماعي.
زني که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگي، خرامان راه ميرود، ضمن آنکه خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا ميدهد. زيرا آن نوع پوشيدگي در حين دفع، نوعي به ظهورآوردنِ حياء و وقار و رعايت حريمها نيز هست. به همين جهت در جامعهاي که حريم واقعي باشد، حياء نيز هست.
در حريمِ ميان زن و شوهر، یا در سکوتي که استاد را به طالب دانش پيوند ميدهد، یا در فروتني ميان دوستان، و یا در احترام فرزند به والدين، نوعي محوشدن است در برابر ديگري، مثل محوشدن مادهي تابلوي نقاشي در صورتهاي تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلّيّت تابلوي نقاشيشده احساس ميکند. و اينها همه در فضاي تمدني خاصي صورت ميگرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها اميدي که براي برگشت آن جهان گمشده در ميان است، به تحققرسيدن اهداف انقلاب اسلامي است.
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده
#استاد_طاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات