اخرِ نافله، رفاقتِ با خداست
بنده ای که در رفاقتِ نافلهای با خدا می افتد، می گوید خدایا! 17 رکعت نماز را واجب کردی خواندم، این واجب است و رفاقتی در آن نیست؛ چون اگر نخوانم جهنم می روم. روزه گفتی، یک ماه روزه را گرفتم. حج گفتی، رعایت کردم. خمس گفتی رعایت کردم و… رعایت کردم. یک دفعه یکی می گوید: خدایا! ما با هم رفیقیم، این حرفها چیست؟ 17 رکعت کدام است؟ من دلم برایت تنگ می شود، چه کار کنم؟ انس می خواهم؛ خلوت می خواهم؛ رابطه خصوصی می خواهم. من می خواهم با تو ویژه شوم و درمیان افرادی باشم که با تو دیدار ویژه و خصوصی دارند.
اینجاست که می افتی به مستحبات و نوافل؛ نه این که همسر گیرت بیاید؛ نماز مستحبی بخوانی تا مشکل مالی ات حل شود؛ اینها که معامله است. در رفاقت با خدا مثل کسی می شوی که به خدا می گوید خدایا! من دوستت دارم و می خواهم با تو حرف بزنم. روی عشق می افتد به نافله ها.
اگر خدا در دل بندهای ببیند که او واقعاً خدا را دوست دارد و واقعاً افتاده به عشق با خدا؛ واقعاً دلش برای خدا تنگ می شود که می گوید: خدایا من این نافله ها را به عشق تو انجام می دهم؛ اگر می خواهی ما را به جهنم هم ببری یا بهشت، در هر حال، ما با هم رفیقتیم؛ آن گاه حرفهای نجوا گونه ای که درگوشی به افراد ویژه می گوید را در گوش چنین بنده ای می گوید.
عشق های زمینی و رفاقت های زمینی پل های خوبی است که انسان از اینها عبور بکند، و به عشق آسمانی و رفاقت های آسمانی برسد. آنهایی که تجربه عشق های زمینی و رفاقت های زمینی و عواطف زمینی را ندارند، کنده شدن شان به سمت خدا خیلی کار سختی است.
خدایا من اصلا کاری ندارم واجب است یا مستحب است، من دوستت دارم، دوست دارم دائماً دور و برخودت بپلکم و با هم باشیم. دو نفر که با هم رفیقند دیده اید وقتی می خواهند با هم باشند، اگر کارهای واجب هم داشته باشند، مثلاً می گوید: من می خواهم بازار بروم، می گوید: برویم. تو کارهای واجب تر داشتی، می توانستی بروی درس بخوانی و کارت بکنی. در دلش به تو می خندد و می گوید: می خواهم با رفیقم باشم. می خواهم با هم قدم بزنیم و برویم فلان جا.
به دوستش می گوید: می خواهم بروم کربلا، می آیی؟ می گوید: بله می آیم. برویم با هم حرم. برویم با هم بازار. برویم دریا، برویم فلان جا.
یک کسی برسد به این شرافت که بخواهد دور و بر خدا بپلکد. عمر و جوانی و وقتش را در مجموعه خدا و امام زمان بگذراند، اینها نشانه ی دوستی است؛ چون رفیق است با امام زمان، جای دیگری دوست ندارد برود. چون رفیق است با خدا، اصلا خوشش نمی آید جای دیگر خودش را هرز تلف بکند.
استاد محمد شجاعی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات