روش زندگی سعادتمند در کلام #امام_سجاد (ع)
دعوت از آهو بر سفره دوستان
حضرت ابو جعفر، امام محمد باقر صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد:
روزى پدرم؛ حضرت زين العابدين عليه السّلام به همراه عدّه اى از دوستان به اطراف شهر مدينه ، جهت تفريح و استراحت رفتند، كه من نيز با ايشان همراه بودم .
چون سفره غذا گسترانيده شد و افراد آماده خوردن طعام شدند، ناگاه آهوئى در آن نزديكى عبور كرد، پدرم امام سجّاد عليه السّلام خطاب به آهو كرد و فرمود:
اى آهو! من علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب هستم و مادرم فاطمه زهراء عليهاالسّلام ، دختر رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله مى باشد، نزديك ما بيا و با ما هم غذا شو.
آن گاه ، آهو جلو آمد و كنار سفره همانند ديگر دوستان نشست و مشغول خوردن غذا شد.
پس از گذشت لحظه اى ، يكى از افراد اشاره اى كرد و آهو را ترساند؛ وقتى آهو خواست فرار كند، پدرم اظهار نمود:
آن حيوان را نترسانيد چون كه در پناه من قرار گرفته است و سپس به آهو خطاب كرد و فرمود: نترس ، تو در پناه من هستى و كسى با تو كارى نخواهد داشت .
و آهو با آسودگى خاطر مشغول خوردن غذا شد، كه اين بار يكى ديگر از افراد دستى بر پشت آهو كشيد و آهو پا به فرار گذاشت .
پدرم امام سجّاد عليه السّلام به كسى كه دست بر كمر آهو كشيد و آن را ترساند، فرمود: تو مرا نزد آهو سبك و ضايع كردى و تو سبب شدى كه آهو از ما سلب اعتماد كند.
و سپس افزود: من ديگر با تو سخن نخواهم گفت و متوجّه باش كه براى اين حركت ناشايسته ات ضرر خواهى ديد.
و پس از مدّتى آن شخص با شتر خود به اطراف مدينه رفته بود، كه شتر او فرار كرد و مردم هر چه كردند، نتوانستند شتر او را به منزلش باز گردانند.(1)
1- إ ثبات الهداة : ج 3، ص 39 و 40.
منبع:
چهل داستان وچهل حدیث از امام سجاد علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
حدیث زیبا از امام سجاد علیه السلام
قال علی بن الحسین علیه السلام: أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِیهِ كَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ وَفَاءٌ لِلَّهِ بِمَا یَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صِدْقُ لِسَانِهِ مَعَ النَّاسِ وَ الِاسْتِحْیَاءُ مِنْ كُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حُسْنُ خُلُقِهِ .
چهار خصلت است كه در هركس باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ملاقات میكند كه از او راضی و خوشنود است:
1 - تقوای الهی با كارهایی كه برای مردم به دوش میكشد.
2 - راست گوئی و صداقت با مردم .
3 - حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتیهای در پیشگاه خدا و مردم.
4 - خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانوادهی خود.
امام سجاد (علیه السلام) با دعاهایشان ما را تربیت می کنند
یکی از دعاهای امام سجاد (علیه السلام) دعای مکارم اخلاق (دعای بیستم صحیفه سجادیه) است که قویترین متن تربیتی را دارد. حضرت در واقع با این دعا ما را تربیت می کند.
حضرت در دعای مکارم اخلاق میفرمایند: «وَ اكْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ = خدایا از چیزهایی که من را به خودشان مشغول می کنند، بی نیاز کن». بی نیاز کن تا وقتم را در امور باطل تلف نکنم. « وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ = روزگار مرا در جهت هدفی که خلق کردی، فارغ کن». در واقع حضرت به تو می آموزد که خودت باید وقتت را فارغ کنی و استعداد و جوانی ات را هدر ندهی.
یعنی انسان اگر بخواهد واقعا راه و رسم زندگی، ارتباط با خدا و ارتباط با خودش و ارتباط با مردم را یاد بگیرد، باید به دعا ها مراجعه کند. چون معصوم با همه ی حقیقتش در آن تجلی کرده است. آن جایی که برای پدر و مادر دعا می کند؛ یا جایی که امام سجاد علیه السلام برای فرزندانش دعا می کند؛ یا برای خانواده اش دعا می کند؛ یا برای مسائل سیاسی، اجتماعی دعا می کند؛ انسان می فهمد که زندگی و انسانیت یعنی چه؟
مثلاً حضرت می فرمایند: خدایا کمک کن، از پدر و مادرم مثل یک سلطان ستمگر بترسم؛ نسبت به همسایه ها رفتارم مناسب باشم. امام سجاد (علیه السلام) انسانی با این عظمت، آن چنان لطیف هستند که با دیدن طبیعت مثل باران و رعد و برق و طوفان به یاد خدا می افتد و شروع به مناجات می کند.
وقتی حضرت به ابر نگاه می کند، می فرماید:«وأنزل علینا نفع هذه السحائب و برکتها واصرف عنا أذاها = خدا یا برکت و نفع این ابر ها را بر ما فرو فرست و اذیت و ضرر آنها را از ما برگردان». یعنی حضرت با دیدن ابر خدا را می بیند. ما به ابر، آب، ماه و … نگاه می کنیم چه می بینیم؟
« الْحَمْدُ لِلّهِ الّذِی خَلَقَ اللّیْلَ وَ النّهَارَ بِقُوّتِهِ وَ مَیّزَ بَیْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لِكُلّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً = حمد و ستایش از آن خدایی است که شب و روز را به قوت خود خلق کرد و با قدرت خود بین آن دو جدایی انداخت و برای هر یک اندازه ای معین قرار داد.» شده ما وقتی شب را می بینیم بگوییم خدا شب را فرستاد. وقتی روز را دیدیم بگوییم الحمدلله روز شد. حمد و سپاس. حمد و ستایش از آن خدایی است که شب و روز را به قوت خود خلق کرده چه کسی می تواند این گونه حرف بزند؟
استاد محمد شجاعی