⛔به جاي ارتباط قلب با حقايق معنوي، به مشهورات ديني مشغول شده ايم و بيشتر فعاليت هاي ديني را در جهت تحريك قوة خيال سوق داده ايم؟!
⛔وقتي دينداري در حدّ قالب و ظاهر آن متوقف شد و ارزش دينداري در حدّ انجام اعمال قالبی آن شد، ديگر فرقي بين عمر سعد، امام جماعت كوفه، با امام حسين(ع) نمي ماند
⛔ مگر اين كه فعاليت فرهنگي و ديني در همين دنيا وسيله اي باشد براي ارتباط با عالم قدس و اسماء حسناي الهي، در آن صورت است كه امام حسين(ع) مي شود پيشوا و مقتدا در رساندن انسان ها به عالم قدس و محبت به علي(ع) مي شود وسيله عبور از صراط.
⛔وقتي بنا نداشته باشيم از طريق دينداري تحولي بنيادين در شخصيت و روح و روان خود ايجاد كنيم و خود را مناسب عالم قيامت نماييم، فعاليت هاي ديني و فرهنگيِ ما بي ثمر و پوچ خواهد بود و به جاي تربيت ميثم تمارها و كميل ها، عمر سعد تربيت مي كنيم،
⛔همه اين مشكلات به جهت آن است كه «دين دانيِ» خود را «دين داري» پنداشته ايم.
❎منبع:کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود
قضيه ی ميثم تمار معروف است. حضرت تمام جريانات شهادت ميثم را به او خبر می دهند. حتی درخت خرمایی را كه قرار است ميثم به آن بسته شود، به او نشان می دهند و آن درختی بود در نزدیک خانه ی عمروبن حریث. ميثم می گويد: «ديدم درخت را بريدند و در گوشه ای انداختند…» او دائم می رفت جايی كه حضرت به او گفته بودند تو را آن جا دار می زنند، آن جا را آب می پاشيد و نماز می خواند و به درخت خطاب می كرد: «من برای تو آفريده شده ام و تو برای من روييده شده ای». و به عمروبن حریث می گفت: «إنّی مُجاورکَ فَاَحْسِنْ جواری» من همسایه ی تو خواهم بود، همسايگی مرا نيكو بدار. همه می دانستند اميرالمؤمنين(ع) گفته اند كه ميثم را چگونه دار می زنند. وقتی عبيداللّه بن زياد، ميثم را دستگير می كند برای اين كه ثابت كند حضرت علی(ع) دروغ گفته است او را به زندان می اندازد امّا پس از مدتی كار به آنجا می كشد كه خودش می گويد: «هيچ روشی بهتر از آن نيست كه مولايت گفته است!» می روند درختی را كه در گوشه ای افتاده بود برمی دارند - همان درخت كه علی(ع) در پيش گويی شان گفته بودند- درخت را به صورت قائم برپا می كنند و ميثم را به دار می زنند. ميثم در آن حال هم دست از سخن گفتن برنمی دارد. به عبيداللّه خبر می دهند كه اگر افشاگری های ميثم ادامه پيدا كند تو را رسوا می كند. دستور می دهد به دهان او دهنه بزنند و بالاخره همان طور كه حضرت پيش گويی كرده بودند او را به شهادت می رسانند.
عرض بنده آن است کسی که اين پيش بینی ها را کرده ما را متوجه حقایقی بالاتر نیز نموده است که شما در نهج البلاغه باید آن حقایق را پیدا کنید، همان طور كه ما در مقابل قرآن از شقّ القمرِ پيامبر(ص) حيرت نمی كنيم زیرا شقّ القمر نسبت به يك «لا إله إلاّ اللّه » که در فرهنگ محمدی(ص) گفته شود، هيچِ هيچِ هيچ است، رهنمودهای حضرت علی(ع) نسبت به پیش بینی های ایشان چیز مهمی نیست، گویا حضرت مأموراند با اظهار علم شان از آینده، ذهن ها را متوجه شخصیت ملکوتی شان بکنند و مردم را در هدایت های معنوی راهنمایی نمایند.
منبع:فرزندم اینچنین باید بود
علي(علیه السلام) و اهل البيت(علیهم السلام) ظاهرشان يک چيز است و باطن آن ها که محبّت برانگيز است، چيز ديگري است و افراد خاصي در زمان ائمه(علیهم السلام) متوجه آن باطن شدند و در مسير محبّت به آن خاندان قرار گرفتند که امثال ميثم و کميل و رشيد هجري و سلمان از آن هايي هستند که وارد محبّت باطني نسبت به آن حضرت شدند و از محبّت آن ها به حضرت در تاريخ داستان ها نقل شده است تا آن جا که موضوع محبّت به علي(علیه السلام) يک جرم به حساب مي آمد و حاکمان اموي محبين آن حضرت را به قتل مي رساندند.موضوع حب اهل البيت(ع) در روايات و تأکيد رسول خدا(ص) بر آن، نشان مي دهد که از طريق اين حب نتايجي خاص نصيب مسلمانان خواهد شد.
?…«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي اللَّهِ- حُشِرَ مَعَنَا وَ أَدْخَلْنَاهُ مَعَنَا الْجَنَّةَ- يَا ابْنَ بُكَيْرٍ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا فَهُوَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَی- يَا ابْنَ بُكَيْرٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی اصْطَفَی مُحَمَّداً(ص) - وَ اخْتَارَنَا لَهُ ذُرِّيَّةً فَلَوْلَانَا- لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ تَعَالَی الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ- يَا ابْنَ بُكَيْرٍ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ- وَ نَحْنُ السَّبِيلُ إِلَی اللَّهِ وَ مِنَّا الْمُصْطَفَی وَ الْمُرْتَضَی- وَ مِنَّا يَكُونُ الْمَهْدِيُّ قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّة»؛
? … هر كه ما خانواده را دوست داشته باشد با ما محشور می شود و همراه خود او را به بهشت مي بريم. پسر بكير! هركه چنگ به دامن ما بزند در مقام های عالی بهشت با ما خواهد بود. خداي تعالي محمد(ص) را برگزيد و ما را برای او ذريه قرار داد، اگر ما نبوديم دنيا و آخرت را نمی آفريد. اي پسر بكير خدا به واسطه ي ما شناخته شد و به واسطه ي ما پرستش گرديد، ما راهنمایِ به سوی خدائيم، از ما خانواده، محمد مصطفی و علي مرتضي است و از ما خواهد بود مهدی و قائم اين امت.
?منبع:کتاب مبانی نظری وعملی حب اهل بیت
استاد محمد شجاعی:
یکی دیگر از آفات عمل غفلت هست غفلت یک بیماری بسیار خطرناک هست که هم میتواند همه زحمات انسان را برباد بدهد و انسان را دچار خسران بکند و هم از پیشرفت و جمع¬آوری و تهیه امکاناتی که انسان برای حیات دنیا یا آخرت خودش لازم دارد انسان را باز بدارد.
معروف هست که قله اورست را کوهنوردان که میخواهند طی بکنند حدود سه ماه در راه هستند که بتوانند به انتها برسند اما اگر در این مسیر غفلت بکنند آن قدمهای نهایی هم که میخواهند بردارند غافل باشند دوازده دقیقه به زمین سقوط میکنند یعنی یک مسیری که سه ماه زحمت کشیدند رفتند با دوازده دقیقه همه زحماتشان هدر میرود غفلت یعنی این یعنی آنچه که تو جمع کردی را همه را متلاشی بکنی و از بین ببری.
غفلت یعنی چی؟ غفلت یعنی شما چیزی و موضوعی دارید که به آن توجه بکنید لازم است به آن توجه بکنید لازم است هوایش را داشته باشید لازم است مراقبش باشید اما مورد بی¬توجهی قرار میگیرد غافل شدن از یک امر حیاتی و مهم.
میگوید داشتم با بچه در خیابان میرفتم یک لحظه حواسم به چیز دیگری رفت از بچه غافل شدم بچه در خیابان رفت ماشین به او زد یک لحظه دست بچه را رها میکند حواسش به ویترین مغازه است بچه هم یک دفعه حرکت میکند به خیابان میرود و اتومبیل هم به او میزند.
غفلت یعنی ما توجه داریم چیزی را میشناسیم اصلی هست امر مهم، واجب، دوست داشتنی و ضروری وجود دارد که گاهی وقتها ما این توجه را بنابر دلائلی از دست میدهیم
آخرین نظرات