یکی از هنرهای مؤمن و مهارت هایی که یک مؤمن باید یاد بگیرد، همین است که چگونه بتواند خود را از حمله های شیطان در امان بدارد. مثل یک باشگاه ورزشی که شما می روید، ابتدا به شما یاد می دهند که یک مدت چطوری بدن سازی کنید تا استحکامات لازم و بدن قدرتمندی داشته باشید؛ بعد بحث حمله و مبارزه شروع می شود که چگونه مشت بزنید. چون در باشگاه های ورزشی تا مدت ها فقط با دشمنی روبرو هستید که از جلو با او درگیرید. یعنی مشت زدن، حمله کردن همه از جلو است. بعد از یک مدت، حرکت دست ها و چرخش بدن به سمت راست و چپ و عقب هم است. به شما یاد می دهند که اگر دو نفر به شما حمله کردند یا 3ـ4 نفر حمله کردند، چگونه بتوانی از خودت دفاع کنی.
ما در حرکت به سمت ابدیت در صراط مستقیم، باشگاهی نداریم که ما را تربیت کند. یعنی نه می رویم دنبال استادی که بتواند ما را تربیت کند؛ نه اصلاً خودمان را می شناسیم که به همچین چیزی نیاز داریم. اگر استادی هم پیدا کنیم، به او دل نمی دهیم و بطور مرتب در کلاسش شرکت نمی کنیم. باشگاه هم که برویم، خیلی حاضر به انجام تمرین ها نیستیم. اینطوری زمین خوردنمان مسلم است. ما باید همه ی مراحل را طی بکنیم. خود را به استاد سپرده و دستورات را اجرا کنیم تا توان مقابله در برابر حمله های چهار گانه شیطان را داشته باشیم. خیلی از آدم ها چون شناختی از خودشان ندارند، نیازی به مقابله با شیطان و افکار تولیدی او در صراط مستقیم ندارند. شیطان با ما که رابطه ی فیزیکی ندارد که بخواهد به ما حمله کند. او فقط تولید فکر می کند ازجلو که همان «افکار آینده» است. تولید فکر از عقب که همان افکارعقب و گذشته ما است. انسان چگونه می تواند خود را از شر آینده و گذشته نجات دهد و در حال بماند و دل و ذهنش به آینده کشیده نشود و هزار و یک جور دل شوره و اضطراب و ترس سراغش نیاید و دل و ذهنش به گذشته کشیده نشود تا کینه و نفرت و ماجراهای دیگر برایش اتفاق نیفتد و ناامیدی برایش اتفاق نیفتد؟ انسان چه کند که یک موقع توانایی ها و نقاط قوت و قابلیت هایش او را به زمین نزند؟ انسان چه کند تا آنقدر روی صراط مستقیم سنگینی کند که سقوط نکند؟ (این حمله راست شیطان است). انسان چه کند تا گناه ها و آلودگی ها به او صدمه نزند؟ (این حمله ی چپ است).
شیطان این چهار حمله را دارد. یعنی تولید فکر می کند، تولید اشتباه و توهم و خیال زدگی در انسان می کند. انسان در این چهار مرحله ی «انتخاب و ارتباط و رفتار و تنظیم افکارش» دچار اشتباه و توهم می شود و بعد از یک مدت، می فهمد اشتباه کرده و پشیمان می شود. درباره ی خدا و معصومین هم همین طور است.
استادمحمدشجاعی/موسسه منتظران منجی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات