ادیان الهی و از جمله دین اسلام سعی میکنند در کنار اسباب مادیِ دنیا، بشریت را متوجه نقش و تأثیر عالم غیب در زندگی بشریت بنمایند و به تعبیری از جهاتی رفع علت کنند تا علتهای مادی همهی فکر و ذکر بشریت را اشغال نکند و بشر از نقش ظریف علل معنوی باز بماند.
و مهمترین نقش پیامبر و وَحی و شریعت آن است تا بشریت را در زندگی زمینی، به میلها و گرایشهای معنوی منوّر کند. زیرا وقتی بشر در مسیر اهداف معنوی در دنیا زندگی کند نقش خدا را در امور دنیاییاش بهخوبی مییابد. در حالیکه اگر اهداف بشر برآوردهشدن امیال شهوانی و دنیایی بود از نقش خدا در برآوردن اموراتش محروم میشود و ادعا خواهد کرد خودم اموراتم را به عهده دارم، اموراتی که انسان را به هیچ جایی نمیرساند و در نهایت به سرنوشت قارون کشیده میشود که گفت:
«إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدي»(قصص/78) آن اموال را با علم و اندیشهی خودم بهدست آوردم. و در نهایت «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرينَ»(قصص/81) سپس ما، او و خانهاش را در زمين فرو برديم، و گروهى نداشت كه او را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و خود نيز نمىتوانست خويشتن را يارى دهد.
استاد اصغر طاهرزاده/سایت لب المیزان
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات