محبّت به اهل البيت(ع) مسير وارد شدن در نظام محبّت ورزيدن حقيقي است و اين چيزي است که انسان ها شديداً به آن نياز دارند. مگر مي شود مدتي از عمر ما بگذرد و پير و تنها شويم در حالي که مصداق انس حقيقي جان خود يعني خداوند را از آن طريق که او در مقابل ما قرار داده ، فراهم نکرده باشيم؟
در تنهايي پيري و از آن مهم تر در برزخ، نه مي توان بي خدا بود و نه با خداي صرفاً حاصل از استدلال مي توان به سر برد. بايد دل ما محبوب خود را پيدا کرده باشد تا بتواند در آن تنهايي، عالي ترين بهره ها را نصيب خود کند. اصولاً اگر دلِ مرتبط با حقايق غيبي، در صحنه نباشد توجه آن، توجهي نيست که بتواند با محبوب خود مرتبط شود و ارتباط وجودي با آن پيدا کند و تا توجه تامّ به محبوب نباشد دل آدم به شعف مطلوب خود دست نمي يابد.
هر انساني نياز دارد که با تمام وجود دل خود را به يک محبوب حقيقي بسپارد و آن محبوب بتواند همه ي وجود انسان را تسخير کند، که چنين محبوبي جز انسان کامل يعني امام معصوم نمي تواند باشد. به همين جهت در روايت داريم وقتي انسان مؤمني رحلت کرد و به انتهاي مسيري رسيد که در آن حبّ اهل البيت(ع) جاري بود، رسول خدا(ص) و علي(ع) را ملاقات مي کند و رسول اکرم(ص) به او مي فرمايند: «يا وَلِي اللّهِ اَبْشِرْ اَنَا رَسُول اللّه»؛ اي دوست خدا! بشارت باد تو را که من رسول خدا هستم. و حضرت علي(ع) مي فرمايند: «يا وَلِي اللَّهِ اَبْشِرْ اَنَا عَلِي بْنُ اَبِي طالِب اَلَّذي کُنْتَ تُحبّهُ…»؛
اي ولي خدا بشارت باد تو را که من علي بن ابي طالبي هستم که در دنيا بر محبّت با او پايدار بودي. اين روايت خبر از آن مي دهد که مسير محبّت به رسول خدا و ائمه ي معصومين(ع) در آن عالمي که مسير الي الله است به ملاقات اهل البيت(ع) منجر مي شود تا مسير سير به سوي خداوند از طريق محبّت به آن ذوات مقدس هموار گردد. در همين راستا حضرت باقر(ع) مي فرمايند: «لَا يُحبّنَا عَبْدٌ وَ يَتَوَلَّانَا حَتَّی يُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّی يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدِيدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ الْأَكْبَر»؛
کسي نمي تواند ما را دوست داشته باشد و به ما محبت بورزد مگر اين كه خدا قلبش را پاكيزه كرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاكيزه نكند مگر اين كه تحت تأثير ما بوده و ما را پذيرفته باشد، و چون جانش ما را پذيرفت خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز قيامت ايمنش سازد.
چنانچه ملاحظه مي فرمائيد حضرت محبّت به اهل البيت(ع) را عامل امنيت او از فزع روز قيامت برمي شمارند، چون از طريق محبّت به آن ها سير به سوي خوبي ها و سير به سوي کمال مطلق به بهترين نحو عملي مي شود، همه ي اين ها به جهت آن است که انسان به خود بفهماند غير معصوم نمي تواند همه ي وجود انسان را تسخير کند.
آنچه به خوبي بايد براي عزيزان روشن شده باشد اين است که بالأخره ثمره ي زندگي بايد محبّت باشد و محبّتي هم که متعلَق آن انسان هاي معصوم(ع) نباشند، علاوه بر آن که زودگذر است و آخر پيري و در برزخ به کار نمي آيد، جواب حقيقي به جان ها نيست تا در فرصت ها و فراغت ها بتوان از آن بهره مند شد. به جدّ بايد از خود بپرسيم اگر در تنهايي پيري و به خصوص در برزخ با محبّتي عميق و پايدار به سر نبريم چگونه مي توانيم از آن نشئه استفاده نماييم؟ با محبّت به دنيا و ساختمان و حقوق و مدرک که نمي شود آن تنهايي را براي خود قابل تحمل نمود، چه رسد بخواهيم از آن تنهايي نهايت بهره را ببريم و به نشاط متعالي دست يابيم.
آن جايي که اين مشغوليت هاي دنيايي نيست، واي بر ما اگر محبّت به حقايق پايدار و ذوات قدسي را با خود نبرده باشيم. آيا مي شود دلمان را جذب پارک کنيم؟ آن جا که نمي شود کارهايي انجام داد مثل کارهايي که پيران پارک نشين در اين دنيا انجام مي دهند. آن جا دل انسان جذب اين چيزها نمي شود، کمي فکر کنيم که اگر در آن جا محبّت به اميرالمؤمنين(ع) را نداشته باشيم چه مي شود.
منبع:کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات