عمامه ای که لباس یتیم شد.
13 خرداد 1401 توسط راحیل
?امام خمینی رحمه الله علیه:
♻️در زمان رضاخان که عمامه ها را از سر روحانيون برمي داشتند، رفتم نان بخرم ديدم يک آخوندي که مجبور شده عمامه اش را بر دارد تکه ناني خريده و دارد آن را خالي مي خورد.
♻️ رو به من کرد و گفت فعلاً که سير شديم، گفته اند عمامه ها را بر داريد، دادم به يک زن يتيم دار براي بچه هايش پيراهن کند. تا ظهر هم خدا بزرگ است.
♻️ امام خميني«ره» به فرزندشان احمد آقارحمه الله علیه مي گويند احمد جان! خدا مي داند من حسرت احوالات آن مرد را مي خورم. چون کسي که اين دنيا را تا اين اندازه کوچک و موقت بداند خيلي بيناست و واقعاً حسرت خوردن دارد‼️
منبع :برشی از کتاب فرزندم اینچنین باید بود.