طلبه کیمیاگر
??خاطره یک طلبه:
در پشت بام مسجد مروي تهران مشغول كيمياگري بودم، همشهري هايم از شهر فسا آمدند و گفتند بيا با هم به مشهد برويم، با همديگر حركت كرديم، به سبزوار رسيديم، گفتند يك عرض ارادتي هم خدمت ملاّهادي سبزواري بكنيم، خدمت حضرت آقا رفتيم، نه من او را تا كنون ديده بودم و نه او مرا، پس از اين كه همه خواستيم خداحافظي كنيم و برگرديم، به من گفت ، بايست، من ايستادم، به من گفت: اي مرد خدا، كيمياگري در پشت بام مسجد مروي تو را به جايي نمي رساند، برو درست را بخوان.»
يعني:
آنچه در آئينه جــوان بينــد
پير در خشت، بيش از آن بيند
?منظور اين است كه انسان ها مي توانند به جايي برسند كه «هست» را از «نيست» و «واقعيت» را از «پوچي» تشخيص دهند.
?منبع:کتاب کربلا مبارزه باپوچی ها
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات