شک مسأله بسیار مهمی است. انسانی که شک و تردید بر او حاکم است میبایست تنهایی بسیار زیادی را تحمل کند. انسان در هر نقطه از ارتباطاتش یقین نداشته باشد، دچار خسران میشود.
یکی دیگر از بدترین آثار شک، عدم تعادل شخصیت است. اطمینان خاطر و قدرت تصمیم گیری، تحت الشعاع یقین انسان است که بدون آن، دچار تزلزل گردیده و موجبات آزار خویش و اطرافیان را فراهم می نماید.
عدم شناخت حقیقت انسان عامل صدور شک از طرف اوست. انسان بدون شناخت مفهوم غرایز باطنی، کششهای ماورالطبیعه و بینهایت طلبی خویش سرگردان می شود و نمیداند از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا میرود؛ او خود را محدود به جنسیت و غرایز حیوانی خود مینماید؛ شروع خسران از این تفکر نابجاست و تاوان آن را بخش انسانی و کودک عزیز روان می پردازد. او کششهای آسمانی و ملکوتی خود را با رفتن به مسجد، حرمهای مقدس، خواندن نماز، شعر، موسیقی، هنر و یا شرکت در جلسات مذهبی آرام میکند ولی در تمام این حالات روحانی نیز خود را یک زن یا یک مرد میداند؛ که میخواهد بخش متعالی خود را ارضا نماید. در حالیکه این ظواهر مقدس زمانی ارزش مییابد که انسان با علم به خویش و هدف از خلقت خویش به آنها دل میدهد نه تن. او دیگر با بدن زمینی خود مشغول به انجام اعمال معنوی نیست که دل او در حرم خدا صیقل مییابد. معضل عرفانهای کاذب نیز از همین نقطه سرچشمه میگیرد و اشخاص، خود حقیقی خویش را در سراب میجویند.
استاد محمد شجاعی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات