ادامه…
اگر نفس بینهایت طلب انسان، با بینهایت واقعی یعنی خداوند تبارک و تعالی پیوند بخورد، بی نیاز می شود؛ در آن صورت خلائی ندارد که بخواهد به خاطر آن با دیگران درگیر شود. علت این که حسود حسرتهایش زیاد است و بیماریش خوب نمی شود، این است که در محدودها به دنبال بینهایت می گردد و چون به آن نمی رسد، همیشه کمبود دارد؛ این کمبود به صورتِ بیماریِ حسادت، زود رنجی، عصبانیت، سوءظن و… بروز می کند.
در روایات امر شده که انسان خود را برای خلوتِ با حق تعالی فارغ کند؛ زیرا کسی که یک شرایط معنوی خوب و لذت بخش دارد، به دلیل این که فطرتش با معشوقِ حقیقی اش ارضاء شده، آرام است و به راحتی تحریک نمی شود.
حسود نه لذت و راحتی دارد و نه سیادت و سروری. هم زود خشم می گیرد و هم دیر کینه از دلش بیرون می رود. خشم حسود در واقع اعتراض به حکمت الهی است و نوعی کفر و شرک خفی به شمار می رود.
حسود بی ظرفیت و بسیار آسیب زننده است. از راه هایی که به ما کمک می کند تا کمتر مورد حسادت حسود قرار بگیریم، یکی محبّت حقیقی به اوست و دیگری پنهان کردن چیزهایی که حسادت او را بر می انگیزد. یعنی کارهای مهم و برجسته ی ما نباید برای او نِمود داشته باشد.
ادامه در پست های بعدی…
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات