در حدیث فرمودند: زیاد راجع به خدا حرف بزنید. این غیر از گفتنِ ذکر خدا است. زیاد ذکر گفتن یک بحث دیگر است و آن غذای مستقیمی است که میخورید. میگوید راجع به خدا زیاد حرف بزنید.
مادر اگر فرزندش غذا نخورد، نگران میشود. همسر اگر همسرش غذا نخورد، یا خود انسان وقتی به غذا بیمیل شود، میترسد و میگوید من دو روز است غذا نخوردهام و به دکتر مراجعه میکند تا بیاشتهاییاش را درمان کند. چون میداند بدن حتماً باید غذا بخورد. اما یک کسی 2 روز، 3 روز یا یک هفته، یا 10 روز با خدا حرف نزده و اصلاً با خدا روبرو نشده و حتی نماز خوانده، ولی با خدا روبرو نشده، چرا این شخص اصلاً نگران نمیشود؟
چون نمازش واقعی نبوده. نماز اگر واقعاً نماز باشد، شادی میآورد. شخصی سؤال کرد که شما گفتید: چه بسا آدم نماز شب بخواند و بداخلاق باشد. بله درست است. نماز اگر خوانده شود، یعنی خورده شود، بداخلاقی هم رفع میشود. ما نماز شب میخوانیم، ولی آن را نمیخوریم. دعاهایی هم که میکنیم، ما دعا را میخوانیم، اما خواستن و خوردنی در کار نیست. چرا گفتهاند در مجلس علما بنشینید، حتی اگر جا تنگ بود؟ چون در آنجا غذا گیرتان میآید.
چرا انسان برای یک نان بربری دو ساعت در سرما در صف میایستد؟ چرا برای گوشت، برای بنزین در پمپ بنزین در صف میایستد؟ چون اینها را به رسمیت شناخته است. انسان برای هر چیزی حاضر است، سختی بکشد. اما چرا برای روح وقت نمیگذاریم و سرمایه گذاری نمیکنیم که روح ما هم غذا بخورد.
یاد خدا آن چیزی است که قلب را احیا میکند. وجود ما، قلب مان است. هدف این قلب الله است. باید دائم به الله نزدیک شود. پس احتیاج به سوخت دارد و دائماً غذا میخواهد. مثل یک موشک و اتومبیلی که دارد حرکت میکند.
استاد محمد شجاعی/سایت منتظران منجی
نظر از: کهنه پوش قافله [بازدید کننده]
الهی وربی من لی غیرک
پاسخ از: راحیل [عضو]
یادخدا آرام بخش دلهاست
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات