?مبنای نفاق
اولين عاملي كه مبناي انحراف بود، ايجاد دوگانگي و طرح جبهة اموي و هاشمي بود. به جاي توجه به اصلاح قلب، جبهه درست كردند و تمام فكر خود را متوقف گروه خود نمودند.
اموي و هاشمي در آوردند و در دل اين جوّ يك مرتبه گفتند مگر مي شود از يك گروه هم پيامبر باشد و هم خليفة پيامبران!
يعني امويان به وادي ديگري رفتند و از ملاك هاي اسلام خود را جدا كردند.
✅اسلام مي گويد: «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقيكُمْ»
هر كس به اندازة تقوايي كه دارد، ارزش دارد و بايد مورد توجه باشد، چه هاشمي باشد، چه اموي.
⁉️گفتند مگر مي شود هم حاكميت از اين گروه باشد، هم رسالت؟
دقت كنيد اين طوري شيطان مي آيد. كوچه ما، شهر ما، شغل ما، ما و ما و ما،آمدن همان و آمدن شيطان همان.
?اگر گفته بودند «اِنَّ اَكْرمَكم عندالله اَتْقيكُم»، كه ديگر نمي گفتند از يك خانواده هم پيغمبر و هم خليفه نمي شود.
?گفتند حالا كه پيامبري از ما نبود، پس خلافت بايد مال ما باشد. و روي همين حرف شيطاني هم ايستادند.
?حضرت مي فرمايند: شيطان تحريكتان مي كند.
نتيجه اش اين شد كه:
180- «فَوَسَمْتُمْ غَيْرَ اِبِلِكُمْ»
پس داغ و نشان زديد بر غير شترتان.
“داغ؛ علامت مخصوصي بود كه هر كس به شترهاي خودش مي زد تا معلوم شود شترهاي او كدام است. حالا وقتي من داغ خود را به شترهاي شما بزنم، معنايش اين مي شود كه شتر شما مال من است.”
مي فرمايند: نتيجه آن نفاق و اين شيطان گرايي اين شد كه داغتان را به شتري زديد كه مال خودتان نبود.
و پايتان را جايي گذاشتيد كه نبايد مي گذاشتيد.
?قبلاً نيز عرض كرديم كه متأسفانه خطبه حضرت زهرا(س) با اين همه وسعت به دعواي فدك تبديل مي شود.
فدك يك نمونه است كه حضرت با توجه به آن، حرفشان را بزنند، نه اين كه حرفشان بحث فدك باشد.
و لذا دقت هاي آسماني حضرت را براي تبيين ريشه انحراف جامعه نبايد از دست داد.
شما ملاحظه كنيد در اين فراز از سخنشان چقدر دقيق علت تغيير مسير خلافت را ريشه يابي مي كنند و ريشه انحراف را تفسير مي نمايند. و لذا در ادامه مي فرمايند:
181- «وَ اَوْرَدْتُمُوها غَيرَ شِرْبِكُمْ»
و بر آبي كه سهم شما نبود وارد شديد.
?كينه ها نسبت به علي(ع) از يك طرف، و تحرك نفاق از طرف ديگر، باعث شد كه نفهميدند در ميداني آمدند كه نبايد مي آمدند.
?بعد حضرت مي فرمايند كه چه مصيبت بزرگي بر خودتان و بقيه وارد كرديد، چون خليفه پيامبر(ص) از قبل، از طرف خدا تعيين شده بود و در واقع با حذف علي(ع) يك نحوه مقابله با خدا صورت گرفت.
182- «هذا وَالْعَهْدُ قَريبٌ»
اين گونه بود در حالي كه از آن عهد و قرار، چيزي نگذشته بود.
مي فرمايند اين كارها را در حالي انجام داديد كه چيزي از عهدي كه با پيامبر خدا(ص) نسبت به بيعت با حضرت علي(ع) بستيد، نگذشته بود.
حساب كنيد از غدير، يعني از 18 ذي الحجه تا رحلت پيامبر(ص) كه 28 صفربود، بيش از دو ماه و چند روز نگذشته است.
?حضرت مي فرمايند: انحراف در حاكميت نظام اسلامي را شروع كرديد در حالي كه چيزي از عهدتان با علي(ع) نگذشته بود.
183- «وَالْكَلْمُ رَحيبٌ»
و اين انحراف در حاكميت در حالي صورت گرفت كه موضع شكاف زخمِ رحلت رسول خدا(ص) خيلي وسيع بود.
?هنوز خون زخم رحلت پيامبر(ص) بند نيامده، اين كار را كرديد.
?چون رحلت پيامبرخدا(ص) روح همه را جريحه دار كرد و مردم مايل بودند به رسول خدا(ص) وفادار باشند، ولي سياسيون آخرين تذكرات رسول خدا(ص) را زير پا گذاردند.
184- «وَ الْجُرْحُ لَمّا يَنْدَمِلْ»
دهن زخم هنوز به هم نيامده بود.
185- «وَالرَّسُولُ لَمّا يُقْبَرْ»
و پيغمبر هنوز به قبر سپرده نشده بود.
در تاريخ هست كه؛ پيامبرخدا(ص) در روز دوشنبه رحلت كردند، ولي روز سه شنبه بعد از نماز مغرب و عشاء به خاك سپرده شدند.
در اين مدت چكار مي كردند؟
داشتند خليفه تعيين مي كردند.
?حضرت مي فرمايند: هنوز پيامبر را به خاك نسپرده بوديد كه شروع كرديد به تعيين خليفه، معلوم است كه شما حساس بوديد تا جريان به طور طبيعي پيش نرود، در حالي كه خليفه از قبل تعيين شده بود.
?#بصیرت_حضرت_زهرا (سلام الله علیها)
?#استاد_طاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات