◽خلوت غير از تنهايي است، در خلوت انسان در عين ارادت و ارتباط با بقيه، با خدا اُنس دارد، ولي تنهايي يعني بدون الفت و اُنس با مؤمنين به سربردن.
◾تنهايي يک نوع عذاب است. چون نبض وجود او براي هيچ کس نمي زند. اين غير از خلوت هاي شبانه علي(ع) است که در عين حال غم فقرا و يتيمان را مي خورد. وقتي ارزش ارتباط با مؤمنين در جاي خود روشن شد، جاي حساسيت نسبت به همسايه ها روشن مي شود. و متوجه مي شويم اين نوع ارتباط ها ارتباط مقدسي است که جنبه هاي متعالي انسان را تغذيه مي کند.
◾يک وقت به تقليد از غربي ها، مي گوييم برويم باشگاهِ محل، در باشگاه مي روند تا يا ورزش کنند و يا در باشگاه هاي غير ورزشي ساندويچ و بستني بخورند، ولي در اين محل ها همه نسبت به هم غريبه اند.
◾چون بستر و انگيزه ارتباط، توحيدي نيست. ارتباط افرادِ محل در باشگاه محله غير از آن ارتباطي است که اسلام در رابطه با همسايه ها و هم مسجدي ها فراهم مي کند. در باشگاه محل افراد با انواع آرايش ها و لباس ها مي آيند تا بر يکديگر تکبر کنند. اگر من و شما هر دو داراي هدفي مقدس باشيم و بر اساس آن هدف کنار هم بياييم به همديگر عشق مي ورزيم ولي اگر هدفي مقدس در کار نبود نه، تواضعِ نسبت به همديگر در صحنه است، و نه عشق، و اين در حالي است که جان ما گرسنه محبت نسبت به همديگر است
منبع:کتاب فرزندم اینچنین باید بود
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات