اگر قلب مردم با خدا اشباع شود اين قدر حرص و ولع پيدا نمي كنند. علت بسياري از مسائل جامعه اين است که جهت گيري و انتخاب ها غلط است. فضاي توحيدي امام زمان(عج) طوري است که مي گويند گرگ و ميش بر سر يک آبشخوار آب مي خورند، يعني آن روحيه گرگي چنان از بين مي رود که ديگر طلب دريدن ميش را ندارد. الآن مگر گرگ ها به جان جوان هاي ما و کشور ما نيافتاده اند؟ اين ها براي عوض شدنشان يک فضا مي خواهند، تا جهت گيري جامعه به كلي عوض شود. مولوي شعر زيبايي در اين رابطه دارد. مي گويد اگر خواستي نجات پيدا کني و خدا در جامعه تو حاکم باشد، اول بايد اين«ما» و «منِ» خود را به دست خدا بدهي:
جمله مـا و مــن به پيـش او نهيـد
مُلک مُلکِ اوسـت، مُلک او را دهيد
چـون فقيـر آييــد انـدر راه راست
شير و صيد شير هم آن شماست
فقير يعني اين که بگويي خدايا کاري ازما براي نجاتمان بر نمي آيد، هر چه تو بگويي آن وسيلة نجات ماست. مي گويد اگر خود را در مقابل خدا فقير دانستي و متوجه شدي خدا تو را تنها نگذاشته است و حرص و اضطراب از آينده را از جانت بيرون كردي و بندگي خدا را اصل گرفتي، خدا و تمام مخلوقات او به كمك تو مي آيند.
منبع:مبانی معرفتی مهدویت
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات