اگر نفس رها شود، میل به بیادبی دارد / لذا انسان باید نفس خود را به ادب وادار کند
کلمۀ ادب، نامی برای همۀ خوبیهاست، در بسیاری از مواقف، از کلمۀ ادب بهگونهای استفاده شده است که نهتنها ادب در رابطۀ بین انسان با دیگران تعریف میشود، بلکه در رابطۀ بین انسان و خدا نیز قابل تصور است، و حتی در زندگی فردی و رابطۀ شخص با خودش هم مفهوم ادب قابل تصور و قابل تحقق است.
وظیفهای که به عهدۀ ماست، این است که ادب را برای خودمان بهدست بیاوریم. نفس انسان بهگونهای است که اگر رهایش کنید، میل به بیادبی دارد، لذا انسان باید نفس خودش را به ادب وادار کند. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «نفس انسان به بیادبی علاقه دارد(یک کششی به بیادبی دارد)؛ النَّفْسُ مَجْبُولَةٌ عَلَى سُوءِ الْأَدَبِ؛ و عبد مأمور است که یک تداومی در التزامش به ادب داشته باشد؛ وَ الْعَبْدُ مَأْمُورٌ بِمُلَازَمَةِ حُسْنِ الْأَدَبِ ؛ وقتی انسان خودش را به رعایت ادب وادار کند، نفس انسان مدام مخالفت میکند (لذا یک درگیری دائمی با نفس ایجاد میشود)؛ وَ النَّفْسُ تَجْرِی بِطَبْعِهَا فِی مَیْدَانِ الْمُخَالَفَةِ؛ و عبد باید مدام با نفس خودش درگیر باشد تا خواستههای بدی که نفس دارد را کنار بزند؛ وَ الْعَبْدُ یَجْهَدُ بِرَدِّهَا عَنْ سُوءِ الْمُطَالَبَةِ ؛ وقتی انسان عنان نفس خود را رها کرد(چون نفس دوست دارد بیادبی کند) انسان در فساد نفس خود شریک خواهد بود؛ فَمَتَى أَطْلَقَ عِنَانَهَا فَهُوَ شَرِیکٌ فِی فَسَادِهَا؛ و هر کسی نفس را در رسیدن به خواستههای نفس (هوای نفس) کمک کرد، او در واقع در قتل نفس خود شریک شده است؛ وَ مَنْ أَعَانَ نَفْسَهُ فِی هَوَى نَفْسِهِ فَقَدْ أَشْرَکَ نَفْسَهُ فِی قَتْلِ نَفْسِه»(مستدرکالوسائل/11/138)
ادامه در پست بعدی…
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات