تمام عصبانیت ها و درگیری هایی که ما با دیگران پیدا می کنیم، نتیجه ی این است که خدا و اهل بیت معشوق حقیقی ما نیستند. و گرنه اگر یک ریاستی، پستی، پولی بخواهد مانع ارتباط با خدا شود، فطرت گرا خیلی راحت آن را کنار می گذارد.
شما سرگذشت مراجع عظام را بخوانید. در گذشته یک نفر مرجع کل شیعیان می شد که به زور قبول می کرد. روزی که خواستند رهبری را به عهده ی مقام معظم رهبری بیندازند، ایشان گفتند: رهبری را نمی پذیرم، کس دیگر را انتخاب کنید. مقام معظم رهبری افتخارش به رهبر بودن، نیست. این پست رهبری است که به ایشان می نازد. رهبر باشد یا نباشد، پیش خدا بزرگ است و ولی خداست.
این افتخار خیلی بزرگی است که من از اول بدانم گدای در خانه ی چه کسی هستم و در خانه ی دیگران گدایی نکنم. من همه جا عزیز هستم. می دانم کجا باید بروم و دیگر کم نمی آورم. اگر فلان کس به من سلام نکرد و به من بر خورد یا جواب سلام مرا نداد و به من برخورد، برای این است که من گدای سلام و جواب سلام این ها هستم. اگر انسان واقعاً با خدا حال کند و معشوقش خدا باشد، دیگر، وقتی برای یک عروسی، انسان را دعوت نکردند، نارحت نمی شود و می گوید: خیلی ممنون که ما را دعوت نکردید. ما وقتمان را با خدا گذراندیم. بنابراین، از هیچ کس انتظار نداریم و دیگر به ما بر نمی خورد و خیلی هم راحت هستیم و اخلاق ما خوب می شود و زود عصبانی نمی شویم.
بعضی که گدا و تشنه ی توجه مردم هستند، به قیمت از دست دادن دین، به صحنه ی هنر می روند و در پشت دوربین، حیاء و عفت و دین خدا و وجدان و اهل بیت را می فروشند، چرا که می خواهند یک فیلم بازی کنند. مگر مردم چه کسی هستند؟ امام می گوید: قلب های مردم را جمع کنی، وقتی یک گنجشک بخورد، سیر نمی شود. دنبال این هستی که مردم به تو توجه کنند، که چه شود؟ اشباع می شوی؟ به هیچ وجه سیر و اشباع نمی شوی. آن کسی که تو را راضی می کند، فقط خود خداست. پس از همان اول، به سراغ او بروید و خودتان را معطل نکنید.
استاد محمد شجاعی/سایت منتظران منجی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات