کودکان را ملاحظه کرده ايد که در ماه هاي اول تولدشان به سختي دستشان را بالا مي آورند، ولي به طور مستمر اين کار را ادامه مي دهند و چون استعداد آن را در بدن خود دارند بالأخره موفق مي شوند که دستشان را بالا بياورند.
حالا براي آن که دستشان را به دهانشان برسانند مشکل دارند، هر چه اراده مي کنند تا دست را به طرف دهنشان بياورند اين طرف و آن طرف مي رود، ولي چون استعداد اين که دستشان را به دهانشان برسانند دارند، با استمرارْ بالأخره موفق مي شوند.
در مورد نفس هم نبايد بگوئيم اگر نفس استعداد حضور در عالم غيب و قيامت را دارد پس چرا خود را در آن عوالم حاضر نمي يابيم؟
فراموش نکنيد فعلاً مقيم «اسفل سافلين» هستيد، بايد با اراده هاي ممتد و مستمر و به عنوان شخص خاص، حضور در آن عالم را اراده کنيد تا آرام آرام حجاب هاي بين شما و آن عوالم رقيق شود و بتوانيد با عوالم برتر ارتباط بر قرار کنيد. همان طور که نفسِ کودک مي طلبد دستش به دهانش برسد و مرتب بدن را به کار مي گيرد و به آن فرمان مي دهد تا بدن آماده ي پذيرش فرمان نفس شود تا آن جايي که وقتي نفس اراده کرد، بدن فرمانش را بپذيرد.
انسان هم وقتي از طريق معارف الهي متوجه حقايق عالم معنا شد و با انصرافِ قلب از دنيا، نظر خود را به آن حقايق انداخت، حالا با عبادات مستمر نظر قلب خود را متوجه عالم غيب مي کند تا آرام آرام خود را در آن جا حسّ مي کند، چون ذاتش در آن جا است، کافي است حجاب ها کنار رود. در صورت رويکرد درست، عبادات موجب کناررفتن حجاب ها و بالفعل شدن باورها مي شود
چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی/استادطاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات