دنبال یه تصویر زیبا بودم بزارم پروفایلم..گشتم وگشتم..گاهی دلت باید گیر کنه انگار..عین وقتی وسط خیابون چادرت گیر می کنه به یه چیزی ومجبوری دوقدم برگردی عقب ..
بین همه ی تصاویر این یکی نگهم داشت…منو برگردوند…به سالهای کودکی..
وقتی ساعت سه بعدازظهر که معمولا همه خواب بودن وکوچه ها خلوت بود ،شاد وخندون می رفتیم دنبال بچه ها که بریم بازی..
درحیاط خونه ها معمولا بسته نبود..ازهمونجا می شد کل خونه ی ویلایی رو پایید..
بچه های اون دوره خواب نداشتن..کنار حیاط دست شون به یه چیزی بند بود بالاخره..
تاصداش میزدیم..مادرش زودتر ازاون نگاهمون می کرد وجوابمونو می داد..
امروز این تصویر چقدر منو برگردوند..
السلام علیک یا حضرت مادر…بی بی جان…اومدم حسین ت رو می خوام.
حسین تو راه نجات منه…بی بی من یک یاحسین میگم ..شما نگاهم کنی..
اصلا هر وقت دلم برات تنگ شد..فقط میگم حسین….
❤️سالروز ولادت امام حسین علیه السلام مبارک❤️
#دل_نوشت
بسیار عالی
پاسخ از: راحیل [عضو]
سلام ورحمت
ممنونم از شما لطف دارید
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات