حضرت میفرماید: کسانی که از غیر طریق اجلی که خدا مشخص کرده میمیرند، بیشتر از کسانی هستند که با اجل طبیعیشان میمیرند. چون خودشان مرگ را انتخاب میکنند. روش ها و سبک زندگی را انتخاب میکنند که قبل از اینکه اجلی که خدا مشخص کرده برسد، میمیرند. پس خودت مسیر را انتخاب کرده ای. قضا و قدر اینطور نیست که خدا آنجا نشسته و نوشته این شوهر کند یا نکند، این مریض بشود یا نشود، این بچهدار شود یا نشود، قضا و قدر این نیست. قضا و قدر یعنی نتیجه و انتخاب سبک زندگی خودت. «قدر» همان انتخاب خودت است. «قضا» هم نتیجه ی انتخابت است. در فیزیک به آن «عمل و عکسالعمل» میگوییم. در فلسفه به آن «علت و معلول» میگوییم. یعنی یک قانون وجود دارد که اگر تو قدرهای مناسب را شناسایی و انتخاب کنی، قضاهای خوبی هم گیرت میآید. یعنی انتخاب خوب و درست، نتیجه ی خوب و درستی در پی دارد. بنابراین، اینکه میگویند خواست خدا بوده که این بمیرد؛ خواست خدا بوده که این بچه ناقص به دنیا بیاید، نادرست است. آیا خدا میخواهد یک بچه ناقص به دنیا بیاید؟ اصلا چنین چیزی درست نیست.
پس ما باید برای فهم موفقیت، خیلی از قوانین را بفهمیم. یکی از آنها این است که بدانیم همه چیز ریاضی است و همه چیز «قضا و قدری» یا «عِلّیّ و معلولی» یا «عمل و عکسالعملی» است. در هر کاری باید فرمول هایش را بشناسیم. حضرت میفرماید: کسی قرار است سه سال عمر کند و سه سال دیگر قرار است بمیرد، ولی این آدم میرود با فامیل هایش ارتباط خوبی برقرار میکند و صلهارحام میکند و خداوند به خاطر اینکه به فامیل هایش رسیدگی کرده، عمرش را 30 سال قرار میدهد؛ اماکسی قرار است 30 سال زندگی کند، میرود رابطهاش را با پدر و مادر و رحم و خویشاوندانش قطع میکند و خداوند برکت را از عمر او برمیدارد. اینها قانون است و باید آنها را بشناسیم و عمل کنیم تا پشیمانی در زندگی نداشته باشیم. من ده ها نفر از افراد را سراغ دارم که پیش من آمدند و گفتند: سرطان داریم و دکتر جواب مان کرده است. یعنی دارد به آن طرف میرود. محدود شاید در حد 4 ـ 5 نفر من سراغ دارم که واقعاً وقتی دکتر جواب شان کرده از دنیا رفتهاند. من به آنها میگویم که شما بیایید این قوانین را رعایت کنید، خواهید دید که زنده خواهید ماند. ما اصلاً قوانین طول عمر داریم. قوانین سلامت و شادی داریم. اینها را رعایت کنید تا به نتایجش هم برسید. من به چشم خودم بارها دیدهام افرادی را که دکتر جوابشان کرده و قرار است بمیرند؛ اما اینها دست به انتخاب های قشنگی زدند و بعد طول عمر پیدا کردند و سرطان آنها را از بین نبرد و بیماریشان خوب شد. در مقابل، آدم هایی هم داشتیم که مغرورانه حاضر به رعایت قوانین نشدند و مغلوب سرطان شدند و مردند. مثل همه کسانی که مغرورانه فکر میکردند کرونا نمیگیرند و نمیمیرند، اما مردند. شما دیشب تلویزیون را نگاه کردید که خبرنگار مصاحبه میکند و میگوید شما چرا ماسک نمیزنید؟ میگوید من کرونا نمیگیرم. خیلی راحت جلوی دوربین می گوید: من اصلاً به این حرف ها اعتقادی ندارم. خیلی ها مغرورانه فکر میکردند حالا حالاها هستند. می گوید: من درس خوانده ام، پولدار هستم و حالا میخواهم ازدواج کنم و سرمایه جمع کردم، بعد دیدیم که یک دفعه ناباورانه از دور خارج شده اند.
تجارت عبادت است، اگر هدف انسان دنیاگرایی نباشد
اگر در بخش اقتصادی میخواهی موفق بشوی، باید قوانینش را یاد بگیری. تجارت عیبی ندارد. به شرطی که هدف انسان از تجارت، دنیا گرایی نباشد. این گونه تجارت، عبادت هم هست. فرمود برکت ده قسم است 9 قسم آن در تجارت است.
کسی که میخواهد کار تجاری و اقتصادی بکند، باید قوانینش را یاد بگیرد. این برای مومن کار دنیاگرایی نیست، کار آخرتی است. زیرا اگر کسی این بخش اصلی یعنی عبادت و کار برای خدا را فعال کرده باشد، همه ۴ بخش دیگرش هم عبادت است. یعنی دیگر کار تجاری او دنیایی نیست. همه ۴بخش پایینی اش هم آخرت است. به شرطی که اول رابطهاش و مناسباتش را با غیب و آسمان واقعاً تنظیم کرده باشد و مناسباتش را با خانواده آسمانیاش و به ویژه شخص امام زمان (علیه السّلام) تنظیم کرده باشد.
تنظیم رابطه با والدین زمینی و آسمانی، اساس نیل به خیرات مادی و معنوی است
کسی که رابطهاش به عنوان فرزند، با امامی که الان زنده است و آواره و طرد شده و تنهاست، رابطه درست و امدادی باشد، باید بگوید: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ=نصرتم برای شما آماده است»، باید واقعاً به درد امام زمانش بخورد. اگر کسی واقعاً به درد امام زمانش نخورد و کمک امام زمانش نبود، مناسباتش با غیب قطع خواهد بود. این اصلاً ریشهاش کنده شده و این آدم اصلاً ساقط است.
اگر رابطهات با پدر زمینی ات هم قطع باشد، طول عمر و برکت عمر و برکت مالت میرود؛ چه برسد به پدر آسمانی و حقیقی. وقتی تو رابطهات با امام زمان قطع است و هیچ کمکی به او نمیکنی و هیچ فایدهای برای او نداری و بیشتر غصه به او میدهی تا شادش بکنی، اینها نشانه ی آن است که رابطه تو با آسمان قطع است. چه کمکی داری به حضرت میکنی در این آوارگی و تنهایی؟ وقتی تو رابطهات و مناسباتت با امام زمان درست برقرار نشده باشد، حالا در این ۴ تا شأن، به هر درجهای از موفقیت هم برسی، مهم نیست؛ چرا که تو شکستخورده هستی و هیچ موفقیتی برایت فایده ندارد. اما اگر کسی اول رابطهاش و مناسباتش با غیب را درست کرده و حالا میخواهد برود کار تجاری انجام بدهد و پولدار شود و میخواهد از این پول برای آخرتش و برای کمک به امام زمانش استفاده کند، عیبی ندارد. بالأخره هر وقت عاشق یک نفر هستید، باید خرجش بکنید و برایش هزینه کنید و بتوانید به او کمک کنید. پس اگر میخواهید این مسیر را بروید، باید قوانینش را یاد بگیرید. حضرت میفرماید که نیکی به پدر و مادر، عمر را طولانی میکند و ثروت را زیاد میکند و خیر و برکت میآورد. وقتی پدر و مادر زمینی ما زنده هستند، اما ما خیری برای آنها نداریم و از ما چیزی به آنها نمیرسد و کمکی برای آنها نیستیم و در کنارشان و مونس شان نیستیم و آن چیزی که آنها احتیاج دارند را برایشان تأمین نمیکنیم، خب چطوری میتوانیم خیر ببینیم؟ معصوم ع میگوید: اگر رابطه ات قطع باشد، هم برکت عمر و علم و معنویات تو از بین میرود و هم خیر نمیبینی. رسیدگی و نیکی به پدر و مادر، هم خیر و برکت میآورد و هم ثروت و سلامتی و طول عمر میآورد. این یکی از آن 500 قانونی است که برای موفقیت گفتیم.
پس اگر کسی موفقیت را میخواهد، باید تلاش کند. مثلا در جنبه بدنی می خواهی موفق شوی، باید بروی ورزش کنی. تو که الان میدانی مشکل بدنی داری و با ورزش هم واقعاً بیماریهایت برطرف میشود، باید ورزش کنی. کسی را که میبینی ورزش نمیکند و باشگاه نمیرود و فقط میخواهد دائم قرص و دارو بخورد، یا با خوردن خوب شود، این خودش را مسخره کرده است. برخی افراد میخواهند سرطان سراغشان نیاید، یا اگر سرطان دارند، برطرف شود؛ ولی حاضر نیستند باشگاه بروند و ورزش کنند. اکثر افراد نسبت به ورزش کردن تنبلی و بیحوصلگی دارند. اینها در کار بدنی جدی نیستند. برخی افراد میخواهند سرطان نگیرند، بچههایش مریض نشوند و مشکلات پیدا نکنند. مثلا در بارداری مشکل پیدا نکنند، ولی همت ندارند که رژیم غذاییشان را تنظیم کنند. به خوردن همان آشغال هایی که از جاهای دیگر میگیرند و استفاده میکنند ادامه می دهند.
به کسی که بدنش سرد است و طبعش سرد است میگویند شما نباید این خوردنی ها را بخورید، شما مثلاً غذاهایی که طبعش سرد است بخوری، بدتر میشوی. این خوابآلودگی و بیحوصلهگی و کلافگی را در تو زیاد میکند و حس های معنوی تو را از بین میبرد. اما حاضر نیست دست از آن غذاهایی که خمودگی و سستی و شُلی میآورد، بردارد. اگر مثلاً فرض بفرمایید غذاهایی که در او انرژیهای عالی، هوش و حافظه و عقلانیت و حتی معنویت ایجاد میکند، حاضر نیست از آن غذاها استفاده کند، چرا؟ چون این آدم شهوت مزه دارد و اسیر مزه است.
بعضی افراد در جنبههای ازدواج، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و جنبههایی که مربوط به شئونات حیوانی ماست میبینید که نمیخواهند بروند قوانین موفقیت را یاد بگیرند. اگر هم یاد بگیرند عمل نمیکنند. در مباحث علمی، شما یک عالم قوانین موفقیت دارید. در این دورهای که گذاشتیم و سیدیاش هست، می توانید بگیرید و استفاده کنید. مثلا بحث «آداب تعلیم و تعلم» 40 ساعت است. شما اگر این آداب را بلد نباشید سراغ پیغمبر بروید و پیش امام زمان هم بنشینید و شاگردی بکنید، باز شکست میخورید. مگر شاگردان امام صادق و ائمه نبودند؟ مگر امام صادق ۴ هزار شاگرد نداشت؟ چرا به قول خودش 17 نفر از آنها هم آدم نبودند؟ فرمود من 17 تا هم یار ندارم، ولی همه شاگرد امام صادق هستند و نفس امام صادق به آنها میخورد. چقدر آدمها بودند که نفس پیغمبر و امیرالمؤمنین و ائمه به آنها خورد، ولی آدم نشدند. چون آداب استفاده از نفس را ما بلد نیستیم. چقدر داشتیم انبیایی که زنهای آنها نتوانستند از آنها استفاده کنند. چندتا از زنان پیغمبر از فیض پیغمبر محروم بودند. چه بسیار داشتیم زنان پیغمبر و امام و انبیای قبلی را که نفس پیغمبر به آنها میخورد، اما کنار این اولیای الهی، آدم نشدند و رشد نکردند. چون آداب رشد را نمیدانستد که باید با این اولیای خدا، چطوری رفتار کنند. زیستن در کنار این آدم های خاص، یک قاعدهای دارد. کنار این استاد و مربی و پیغمبر و ولیّ خدا و حضرت عبدالعظیم و حضرت معصومه و امامزاده صالح و اهل بیت و امام زمان زندگی کردن، قاعده هایی دارد تا تو بتوانی به نورانیت برسی.
در اروپا مگر «ادواردو آنیلی» نبود؟ یک ایتالیایی که آن ثروت افسانهای را پدرش داشت و به او داد، اما قبول نکرد به عشق اهل بیت. چطوری او آمد و اینقدر به امام زمان نزدیک شد که امام امت پیشانی او را بوسید؟ چطوری آمد و به شهادت هم رسید؟ چقدر توفیق داشت که دوری محل زندگی، مشکلی را برای او ایجاد نکرده بود. علتش این بود که نزدیکی روحی داشت. یکی هم هست که نزدیک یک ولی خداست و مثلا شوهر، زن، بچه، شاگرد، دوست، فامیل اوست، اما نمیتواند از او استفاده کند. چون ادب ارتباط با این ولیّ خدا یا این استاد و مربی را بلد نیست و به جای اینکه کنار او نورانی بشود، نار جمع میکند. دائماً این کنار این پدر عالِم و شوهر عالِم نار جمع میکند و دور میشود. چطور پیامبر فرمود «أزهد الناس فی العالم أهله و جیرانه= بیرغبتترین مردم در کنار یک عالِم، خانواده و همسایهاش هستند». چرا اینطور است؟ برای اینکه ادب این ارتباط را بلد نیست و درحالی که در کنار این عالم هست، دلش تاریک میشود.
ادامه دارد…
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات