⭕اين روزها نقشه هاي عجيبي براي ما کشيده اند که شخص امام را از ما بگيرند و در اين رابطه صرفاً به تئوري انقلاب اسلامي تأکيد مي کنند و نه سيره ي حضرت امام، تا بعداً هر طور خواستند امام را تفسير کنند که نمونه ي آن را در فتنه ي سال 88 ديديد که عده اي سنگ حضرت امام را به سينه مي زدند ولي نظام اسلامي را تا حدّ براندازي تهديد کردند.
⭕اگر شخص امام و سيره ي او را از ما بگيرند از آن اتحاد قدسي که به دنبال آن هستيم محروم مي شويم و نمي توانيم با افراد، هرچند از ياران انقلاب اسلامي بوده باشند، تفاهم کنيم.
⭕شما به نامه ي 77 نهج البلاغه نگاه کنيد که حضرت اميرالمؤمنين(ع) به ابن عباس مي فرمايند:
وقتي مي خواهي با خوارج بحث کني به قرآن و آيات آن استناد نکن بلکه به سيره ي رسول خدا(ص)که نمود تحقق قرآن است، استناد کن. مي فرمايند:
«لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ»
⭕با استناد به قرآن و آيات قرآن با آن ها محاجه و مباحثه نکن، زيرا قرآن وجوه مختلفي را تحمل مي کند و لذا تو يک چيز مي گويي و آن ها هم چيز ديگر مي گويند، تو يک آيه مي آوري، آن ها هم يک آيه مي آورند.
«وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً» و لکن تو با سنت رسول خدا(ص)با آن ها محاجه کن که به عنوان حرکتي عيني نمي توانند از آن فرار کنند.
⭕يعني شخص رسول خدا(ص)را به عنوان نمونه ي کامل قرآني در ميان بياور. در همين راستا عرض مي کنم انقلاب اسلامي بدون سيره و شخصيت امام خميني(ره) عملاً انقلاب اسلامي منهاي انقلاب اسلامي است و اگر سيره ي حضرت امام - که رهبري بر آن تأکيد دارند- به حاشيه رود هرگز به آن «وحدت قدسي» که شديداً به آن نياز داريم نمي رسيم و تفاوت سليقه ها منجر به تخاصم بين افراد مي شود که اين نقطه ضعف اصلي ما است.
ولي وقتي متوجه بوديم که انسان هاي متعالي، تاريخِ متعالي را بنياد مي نهند و نَفَس هاي جان بخشِ آن ها است که مي تواند از گوش ها بگذرد و بر جان ها بنشيند و منادي رستگاري باشد، مي فهميم هرگز نمي توانيم از حضرت روح الله(ره) بگذريم زيرا خداوند او را در اين تاريخ براي جهت گيري ما به سوي نور تربيت کرده است.
❌منبع:عقل وادب ادامه انقلاب اسلامی دراین تاریخ
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات