حیات مسخره ی نوع اول
حضرت در خصوص حیات مسخره ی نوع اول می فرماید: «مَنِ اسْتَغْفَرَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یَنْدَمْ بِقَلْبِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ= هر کس استغفار کند با زبانش، اما با قلبش پشیمان نشده باشد، محققا خودش را مسخره کرده است».
یکی از موارد مسخره زندگی کردن، این است که انسان وقتی کار زشت یا گناهی را انجام میدهد، از خدا معذرتخواهی کند، اما خیال نداشته باشد که آن گناه را ترک کند. یعنی قلباً پشیمان نشده باشد و فقط به زیان معذرتخواهی کند. این مثل کسی است که در حق شما بیادبی و جسارت و ظلم و خیانتی بکند، و بعد بیاید و فقط به زبان به شما بگوید معذرت میخواهم، اشتباه کردم، غلط کردم، من را ببخش و خواهش میکنم رویت را از من برنگردان. استغفار یعنی رویت را از من برنگردان. استغفار ضمن این که معذرتخواهی است و معذرتخواهی خیلی خاصی است، اما غیر از طلب عفو است. عفو یعنی اینکه ببخش من را و تنبیهم نکن، اما استغفار اینطور نیست. استغفار یعنی من را ببخش، اما از من ناراحت هم نباش و رویت را از من برنگردان و رابطهات را با من به هم نزن. بنابراین، وقتی که استغفار می کنیم، اگر پشیمانی در کار نباشد، خود را مسخره کرده ایم.
امام رضا (علیه السّلام) میفرماید کسی که به زبان از خدا عذرخواهی و استغفار میکند، اما «وَ لَمْ یَنْدَمْ بِقَلْبِهِ= قلباً پشیمان نیست»، یعنی از این کارش ناراحت نیست و اصرار دارد ادامه بدهد، این مسخره کردن است. حالا یا خُلقش بد است، یا اعمالش بد است و اصرار دارد که آن اخلاق و رفتار بد را ادامه بدهد. این مسخرهگی است. او خودش را مسخره کرده است. در روایت دیگر داریم خدا را مسخره کرده است. اما در اینجا امام رضا میفرماید: «فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ= این آدم خودش را مسخره کرده است».
در روایت دیگر که گمانم از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) باشد، میفرماید: این شخص خدا را مسخره کرده است. استغفار میکند، اما خیال دارد که آن رفتار و کار را ادامه بدهد. این آدم مسخرهای است. پس این یک بُعد از «مسخره زندگی کردن» است که میروی میگویی معذرت میخواهم، اما باز هم به همان کار ادامه می دهی.
این مثل آن است که یک خانم یا یک آقا در حق همسرش یک ظلمی میکند، بعد میرود و میگوید معذرت میخواهم. طرف مقابل هم میبخشد. دفعه دوم باز تکرار میشود، باز هم میبخشد، دفعه سوم تکرار میشود، باز هم میبخشد. دفعه دهم تکرار میشود، باز هم میگوید شوهرم، یا زنم هست و به هم علاقه داریم، باز هم می بخشد. ولی دفعه بعد که تکرار میشود، زن احساس میکند که شخصیتش خرد شده، دیگر چقدر ببخشد؟ برای همین طلاق اتفاق میافتد؛ چون می بیند که طرف مقابل حاضر نیست دست از رفتار بد خود بردارد.
الان شما اگر به دادگاهها بروید، می بینید چطوری میشود که زن با داشتن چندتا بچه، از شوهرش متنفر میشود و میخواهد جدا بشود؟ یا مرد از یک زن متنفر میشود و حاضر است او را طلاق بدهد؟ اگر پای درد دل آنها بنشینید میبینید که یک کار، عمل، حرف، یا یک اخلاق را یکی از آنها ادامه میداده و دائم هم میگفته اشتباه کردم و معذرت میخواهم، ولی باز تکرار کرده. اما از یک حدی که گذشته، دیگر زندگی قیچی خورده است.
حالا ما میخواهیم به خدا بگوییم خدایا! ما یک عمر داریم تو را اذیت میکنیم، حالا معذرت می خواهیم. اما اگر باز هم ادامه بدهیم، خود و خدا را مسخره کرده ایم.
حالت تعادل انسان به این است که بتواند به نظام شادی و آرامش وارد و متولد شود. اما این در شرایطی است که خیال نداشته باشد که بعد از توبه، همان گناه را باز هم انجام بدهد، بلکه باید از یک معصیت کبیره، اخلاق زشت و عمل بدی که توبه کرده، برای همیشه بری و دور باشد. نه اینکه احتمالا باز هم به سراغ آن برود. بله انسان ممکن الخطاست، یعنی ممکن است یک موقع ناخواسته، کار بد را انجام بدهد، اما این آدم، بعد از استغفار، نباید دوباره خیال گناه بکند. کسی که رابطهاش را با گناه قطع کرده و با خدا و اهل بیت در صلح است و بنایی برای آزار و اذیت اهل بیت ندارد، می تواند وارد نظام شادی و زندگی طیبه شده و افتخار همراهی با اهل بیت ع را داشته باشد. بدیهیست که وقتی کسی توبه می کند، اما هنوز تصمیم به گناه دارد، دیگر نمیتواند واقعاً آرامش داشته باشد. یعنی هر کاری میکند، نمیتواند شاد باشد. چون رابطهاش با غیب و آسمان و فیض الهی قطع است. مثل کسی که بالای کوه برود و بخواهد راحت نفس بکشد. نمیتواند نفس بکشد. چون آنجا اکسیژن کافی وجود ندارد.
امام رضا ع: هر بار که نامحرم به موی زن مسلمان نگاه کند، مثل یک سیلی به صورت ماست
یکی از موارد حیات مسخره ی زنان بی حجاب، این است که به حرم معصومین ع می روند و حتی ممکن است استغفار هم بکنند، اما از حرم که بیرون می روند، باز هم همان سبک زندگی، از جمله بی حجابی را ادامه می دهند. مگر امام رضا (علیه السّلام) نفرموده بود خانم هایی که موی شان معلوم است، هر باری که نامحرم به آنان نگاه میکند، مثل یک سیلی در گوش ماست؟ این یکی از اذیت هایی است که ما به اهل بیت ع میکنیم. این کار، مثل این است که کسی به شما سیلی بزند یا آب دهان به صورت شما بیندازد و یک شمشیر در شکم شما بکند، یا یک چاقو در چشم شما بکند، بعد بیاید عذرخواهی کند، آن هم فقط با زبان.
زنی که مویش را نامحرم می بیند، هر روز و هر لحظه دارد با سیلی در گوش و صورت امام رضا ع میزند. چنین زنی اگر بعد از عذر خواهی، برود به زیارت امام رضا ع و بگوید ببخشید، توبه کردم، اما باز هم با بی حجابی دوباره به حضرت سیلی بزند و دوباره بگوید ببخشید و همینطور به چنین زندگی مسخره ای ادامه بدهد. اگر کسی این کار را با ما بکند و به صورت ما بزند و از ما معذرتخواهی بکند و باز سیلی بعدی را بزند، ما چه نگاهی به او داریم؟ یعنی اگر کسی هر دفعه بیاید یک کار زشتی با ما انجام بدهد و باز هم معذرتخواهی بکند و دوباره همان کار را تکرار بکند، آیا این مسخره کردن نیست؟ انسان به یاد زنان بد حجابی می افتد که وقتی می خواهند به حرم اهل بیت ع وارد شوند، با چادر و حجاب خوبی وارد حرم می شوند، اما بعد از زیارت، باز هم حجابشان مثل قبل از زیارت می شود.
اینها در حقیقت دارند پیامبر ص و اهل بیت ع را اذیت می کنند. همانطور که برخی افراد طور دیگری حضرات معصومین را اذیت می کردند. آیاتی در مورد «اذیت رسول» در قرآن داریم که خداوند می فرماید: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ= بعضی از آنها پیامبر را اذیت می کنند»؛ «وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ= و کسانی که رسول خدا را اذیت می کنند، عذاب دردناکی برایشان هست». ما گاهی با زبانمان از معصومین ع عذر خواهی می کنیم، اما باز هم آنان را اذیت می کنیم. این وعده عذاب قرآنی، خاص کفار نیست، بلکه خاص مسلمانانی است که با عملشان معصومین ع را اذیت می کنند.
ادامه دارد..
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات