پاسخ:
یک فرمول مهم وجود دارد که در تمام صحنه های زندگی به شما کمک میکند. این فرمول میگوید: هر وقت رابطه شما به خاطر چیزی با خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) ضعیف شود، قیمت آن چیز، در نزد تو از خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) بیشتر است.
مثلاً میبینی تا مشکل طلاق برای کسی پیش میآید، اولین چیزی که آشکار میشود، خراب شدن رابطهاش با خداست. میبینی افسرده میشود، رابطه اش با خدا و ائمه خراب میشود. نمازش خراب میشود. این نشان میدهد که این فرد فقط یک شوهر یا یک زن میخواسته و خدا را فقط در این حد قبول دارد که اگر این باشد و اگر شکمش سیر باشد، اگر پول داشته باشد، نماز میخواند و روزه میگیرد؛ اما اگر قرار باشد مثل شعب ابیطالب در طول سه سال، ده نفر هر روز یک خرما را دهان شان بگذارند، به خاطر خدا عمراً اگر کسی دینداری بکند.
وقتی رابطه ما با خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) به خاطر خراب شدن یک امر دنیایی به هم میخورد، یعنی آن امر دنیایی برای ما بزرگتر از خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) است. ما باید یاد بگیریم که عشق ما یک عشق واقعی باشد. من به دختر و پسرهایی که تازه ازدواج میکنند، میگویم: سعی کنید عشق تان پایدار باشد. اگر میخواهید عشقتان پایدار باشد، اولین چیزی که با هم عهد میبندید، این است که بگویید ما همدیگر را آنقدر دوست داریم که حاضر نیستیم به خاطر دنیا به همدیگر ناراحت و عصبانی شویم.
اگر یک دختر و پسر یا یک زن و مرد، از اول این را اصل قرار بدهند که من هیچ وقت به خاطر چیزی که بوی دنیایی دارد، عصبانی نمیشوم، غر نمیزنم، نق نمیزنم و حال طرف مقابل را نمیگیرم، عشق شان پایدار خواهد بود و به قول امام صادق (علیهالسلام) این عشق هر روز زیادتر می شود.
ما باید با خدا و اهل بیت هم همینطور باشیم. میگوید: جوانی من فدایت حسین جان، کی میرسم به کربلایت حسین جان. اما اگر حاجت ما را ندهند و خیلی وقتها هم نمیدهند تا به ما بفهمانند که تو واقعاً آنطوری که ادعا میکنی نیستی. آن وقت میگوید: آقا 30 سال دَرِ خانه ات زحمت کشیدم، گدایی کردم. اینقدر شعور ندارد که بفهمد، این 30 سال محبت آنها بوده که توانسته در خدمت شان باشد. آنها لطف کرده اند که تو را 30 سال در خانه شان نگه داشته اند. میتوانستند تو را بیرون کنند. یک شکلات یا یک پستانکی به تو بدهند و بروی. حالا ما منت میگذاریم سر اهل بیت (علیهمالسلام) که 30 سال تو را در هیئت و حسینیه نگه داشته اند. منت می گذارد که من عزاداری کردم، من پرچم زدم، من شام دادم، من ناهار دادم، من مشکی پوشیدم. اما نمیگوید: در حق من لطف کرده اند و به من اجازه داده اند که من مشکی بپوشم. به من لطف کرده اند، پرچم زدم. نمی گوید که به من خانه دادند، سلامتی دادند، پول دادند که من این کارها را برایشان بکنم. خودشان داده اند و خودشان هم اجر میدهند. اما ما وارونه نگاه میکنیم. بعد طلبکار هم هستیم. اصلاً این عشق، عشق خوبی نیست.
منبع: مباحث استاد شجاعی، بحث «قلب»، جلسه 25
نظر از: کهنه پوش قافله [بازدید کننده]
اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد…
پاسخ از: راحیل [عضو]
ومماتی ممات محمد وال محمد….
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات