سؤال: دربارۀ موضوع «پاسخ به شبهات» میخواهم این را مطرح کنم که واقعاً پاسخ به شبهات اینقدر هم جزء اصولیترین حرکات ما نیست. یعنی لازم هست ولی کافی نیست. ما در این فضایی که دشمن ترسیم کرده و شبهات درجۀ چندمی را مطرح کرده، آنقدر درگیر پاسخ به شبهات شدهایم که اصلاً از اصول و مبانیای که باید مطرح میکردیم کناره گرفتیم و اصل قضیه، مغفول مانده است….
بنده به شدّت، این حرف را قبول دارم و میپسندم که پاسخ به شبهه اصالت ندارد؛ در مقابل تبیین دقیق دین که جای خیلی از شبهات را باقی نگذارد. اصلاً خودم حساسیت منفیِ شدیدی پیدا کردم نسبت به پاسخ به شبهات. همیشه میگویم که «ما چرا باید شبهه جواب بدهیم؟ خُب یکجوری دین را تبیین کنیم که دفع دخل مقدّر بشود.»
اگر ما دین را بهخوبی و از اساس، شروع کنیم توضیحدادن اصلاً در ذهنها خیلی از شبهات شکل نمیگیرد. بعضی از شبهات هم ارزش این را ندارند که بخواهیم به آنها بپردازیم، چون وقت آدم را میگیرد و از طرح مسائل اصلی باز میماند.
ما همان اصل حرف را که جلوبرنده است و راه را روشن میکند بگوییم و جلو برویم، این شبهات به ذهن یک درصد تا دهدرصد مردم میرسد. اگر هم نرسیدیم آنها را جواب بدهیم، خُب این ده درصد بروند یک فکری برای خودشان کنند. یا بروند به کتابها مراجعه کنند. میشود به این ده درصد گفت که پاسخ این شبهات در این کتابها… هست، خودتان بروید و مطالعه کنید.
متأسفانه در آموزش دین اساساً آمدند و برخی از آموزشها را پاسخ به شبهات قرار دادند. بنده همیشه میگویم که اگر کسی در ارتباط با عادل بودن خدا شبههای داشت، باید بحث عقل را برایش توضیح بدهیم و الّا آتئیستهای سیبری هم اگر شما بروید سراغشان و بگویید «اگر یک خالقی در این عالم وجود داشته باشد و کائنات را آفریده باشد به نظرت عادل هست یا نه؟» میگوید به نظرم عادل است. ولی ما اصل دوم اصول عقائد را که در واقع پاسخ به یک شبهه است، «عدل» قرار دادهایم و این را میخواهیم با همه کلنجار برویم و بگوییم که «این را باید بفهمید!» درحالیکه طرف میگوید «من اصلاً دربارۀ عدل خدا، مشکلی ندارم!» طرف مشکلاتش جای دیگری است. ولی ما میگوییم: «نه، اول بیا دعوای اشاعره و معتزله را برایت حل بکنم!»
استاد پناهیان
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات