56- ملتي که امانتهاي معنوي خود را از دست بدهد، ناگزير است چيز ديگري جايگزين آن کند. غرب، چهارصدسال است امانتهاي اساطيري خود را از دست داده و متفکران غربي حکومت قانون و حقوق بشر و حاکميت ملّي و آزادي انفرادي را جايگزين آن کردند و سعي کردند نظام مدني را جايگزين نظام مذهبي کنند و اينک حدود دويستسال است غريبانه سخن از بحرانهاي فردي ميرانند مثل انحطاط فرهنگ، غروب خدايان، سقوط معنويت، ديري است که اين نوع بحرانها مسئلهي روز آن ديار است و از هر سو عليه اختناقي که بيماري توليد اقتصادي در جامعهي مصرف ايجاد کرده، فرياد اعتراض برميخيزد و نيهيليسم در کليهي شئون فرهنگي و علمي آن ديار اثر گذاشته و متفکران را بر آن داشته تا معتقد باشند خدايي بايد بيايد و کاري بکند.
در همين زمان که غرب گرفتار چنين بحرانهايي است، آيا آن خدا در ديار تشيع طلوع نکرده است تا ايرانْ مشرقي باشد براي بشريت منتظِر، بشري که آگاه شده است انسان موجودي يک بُعدی نيست، بلکه عالَمي است باز و گشوده به سوي افقهاي ناشناخته؟ عالَمي که در کنه وجودش امکانات بسيار دارد. چيزي که انقلاب اسلامي آن را نشان داد و در حال به ظهورآمدن است.
#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات