کسي که ما را به ياد خدا مي اندازد در واقع ما را متذکر خودمان مي کند و جانمان را به سوي دروازه هاي عالم ملکوت که در عالم غيب و معنا به سر مي برد، راهنمائي مي نمايد. حضرت صادق(ع) مي فرمايند:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَسْكُنُ إِلَی الْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْكُنُ الظَّمْآنُ إِلَی الْمَاءِ الْبَارِدِ»؛
مؤمن از طريق مؤمن در آرامش قرار مي گيرد، مانند تشنه كه با آب گوارا به آرامش مي رسد.
مؤمن براي برادر مؤمن خود دريچه ي سير به سوي عالم غيب و ملکوت است، لذا با جمال خود، برادر خود را به سوي آرامشِ عالم معنا دعوت مي کند. سکينه يا آرامش مربوط به عالم حرکت و تغيير نيست، مربوط به عالم ثابتات است که تجلي آن در حرکات و سکنات مؤمنين به صورت وقار ظاهر مي شود. عالم ثابتات کجا و شتاب زدگي هاي شيطاني کجا، حضرت پيامبر(ص) فرمودند:
«العجلة من الشّيطان و التّأنّيُ من الله تعالی»؛
عجله از شيطان و وقار از خدا است. پس هرجا سکينه هست شيطان را در آن جا راه نيست. طبق روايت فوق؛ ارتباط مؤمن با مؤمن انسان را متوجه جنبه ي ملکوتي برادر مؤمن خود مي کند، جنبه اي که فوق عالم تغيير و حرکت است و لذا تجلي آن به صورت سکينه و آرامش در حرکات و کلمات او به نمايش مي آيد.
چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی/استادطاهرزاده
نظر از: اویس قرنی [بازدید کننده]
قابل تأمل بود
پاسخ از: راحیل [عضو]
این مباحث باتفکربیشتر روشن تر می شود
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات