علامه طباطبائي«رحمة الله عليه» مي فرمايند:
«موقعي كه نجف بودم، در تبريز جنگ شد و پولي كه حاصل زمين هاي كشاورزي مان بود و براي خرجي ام مي رسيد ديگر نرسيد، و من همچنان در فكر خرج زندگي خود بودم، همين طور كه پشت ميز مطالعه نشسته بودم، احساس كردم در خانه را مي زنند، رفتم در را باز كردم ديدم يك آقاي بلند قدي پشت در بود، گفتند من شاه حسين وَليّ هستم، خداي عزّوجل به تو سلام مي رساند و مي گويد: اين هجده سال كه مهمان ما بودي، چه موقع رزق تو را نرسانديم كه حالا مطالعاتت را تعطيل كرده اي و به فكر رزق افتاده اي؟ و خداحافظي كرد و رفت. متوجّه شدم عجب من پشت ميز هستم و از جايم تكان نخورده ام، چند سؤال برايم پيش آمد: يكي اين كه چگونه پشت در رفتم، در حالي كه پشت ميز بودم، ديگر اين كه منظور از اين هجده سال چه موقعي است و سوم اين كه اين آقا خودش را شاه حسين وليّ معرفي كرد، در حالي كه لباس بسيار ساده و فقيرانه داشت، سؤال اوّلم برايم حل بود كه بدنم پشت ميز بود و در عين حال، روحم چنين سيري را داشته است. در مورد هجده سال هم فكر كردم، متوجّه شدم هجده سال است كه معمّم شده و لباس روحاني به تن كرده ام. ولي سؤال سوم برايم باقي بود تا اين كه روزي در قبرستان داشتم قدم مي زدم، يك قبر را ديدم كه روي آن نام شاه حسين وليّ نوشته بود، متوجّه شدم كه 300 سال پيش رحلت كرده.»
ظاهراً شاه حسين وَليّ از برزخ مأمور بوده چنين تذكري به علامه طباطبائي«رحمة الله عليه» بدهد و به اين حالت مي گويند: ظهور برزخي. عرض من اين است كه خداوند به علامه«رحمة الله عليه» متذكّر شده كه دوست ندارم مؤمني كه از قلمش نور معرفت اسلام مي درخشد، وقتش صرف اين شود كه حالا رزق من از تبريز چگونه مي رسد. گاهي خدا اين قدر مواظب بنده اش است كه به او متذكّر مي شود، رزق تو تأمين است به كار خود برس. آيا علامه طباطبائي«رحمة الله عليه» وقتي اين مسئله را مي شنوند، مي روند دراز مي كشند و مي خوابند و ديگر مطالعه و درس و بحث و كتابت را كنار مي گذارند؟ و يا شور بندگي در او شعله ور مي شود؟ آري بنا به فرمايش رسول خدا(ص): «اِنَّ اللهَ تَعالي إِذا اَحَبَّ عَبْداً جَعَلَ رِزْقَهُ كِفافاً»
؛ يعني چون خداوند بنده اي را دوست داشته باشد و محبّت خاصي بخواهد به او بكند، رزق او را در حدّ كفافش به او مي دهد، در حدّي كه نيازهاي منطقي اش برآورده شود و گرفتار ثروت دنيا نشود تا بتواند همان كاري كه خدا دوست دارد از طريق آن بنده انجام گيرد. خيلي چيزها از قبل براي ما تقدير شده است، يعني حدّ و اندازه اش مشخص است. يكي از آن چيزهايي كه از قبل تقدير شده، جنس ماست كه كدام بايد مرد باشيم و كدام بايد زن باشيم. و يكي ديگر، طول عمر ماست و از جمله آنچه از قبل تقدير شده، رزق انسان است، اين است كه حضرت در انتهاي اين كلام مي فرمايند: «وَ لَنْ يُبْطِئَ عَنْكَ ما قَدْ قُدِّرَ لَك»
يعني؛ تأخير نمي پذيرد آن رزقي كه براي تو مقدّر شده است. آري؛ اگر فعاليت كردي كه رزقت افزون شود، افزون نمي شود زحمتت زياد مي شود، ولي اگر در بندگي خدا فعاليت كردي، رزقت راحت تر و پربركت تر به دست مي آيد. ديگر براي به دست آوردن رزق، جان نمي كني. در رابطه با تأمين خاصّ رزق در حديث قدسي داريم كه حضرت حق مي فرمايند: «ضَمِنْتُ لِاَهْلِ الْعِلْمِ اَرْزاقَهُم»؛ يعني رزق اهل علم را ضمانت كرده ام، اين ضمانت، ضمانت خاص است، يعني همان رزقي كه براي همة انسان ها مقدّر شده است براي اهل علم به نحو خاص تضمين شده و آن تضمين خاص اين است كه به راحتي رزق آن ها را مي رساند.
?منبع:جايگاه رزق انسان درهستی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات