زمانى كه ما در نجف خدمت آقاى قاضى بوديم ، آقاى طباطبايى در سير و سلوك از همه ما جلوتر بود و در همان وقت ايشان مكاشفاتى داشتند) خدمت آقاى طباطبايى رسيدم و عرض كردم كه طلبه اى هستم كه سيزده ، چهارده سال در تهران محضر اين اساتيد را درك كرده ام و هم اكنون هم خدمت شما رسيده ام كه استفاده كنم . چيزى نفرمودند. پس از چند روز مجددا خدمتشان رسيده ام كه استفاده كنم . چيزى نفرمودند. پس از چند روز مجددا خدمتشان رسيدم و پس از عذر خواهى سرم را روى زانويشان گذاشتم و گريستم ، فرمودند: چرا گريه مى كنى ؟
عرض كردم : آقا! چرا شما دست رد به سينه من مى زنيد؟
بالاخره پس از رفت و آمد زياد با ايشان انس گرفتم اولين سخنى كه به من فرمودند اين بود كه : آقا! به خدا يك راه بيشتر وجود ندارد: ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم اى بالطريقه التى ، اين قرآن برنامه زندگى انسان است .
خداوند سبحان انسان را كه مهمترين صنع و مصداق اتم فتبارك الله احسن الخالقين است ، آفريد و قرآن را به عنوان دستورالعمل هدايت او فرستاد. قرآن به سر گرفتن خوب است ، اما عمده آن است كه انسان قرآن را به دل كند. انسان قرآنى آن است كه لا يسمه الا المطهرون يعنى تمام شئون زندگيش پاك است .
?منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات