سخنهای بیبنیاد،عموماًپوشانندهی حقیقتاندبه جای آشکارکنندگی آن.سخنان بیبنیاد،انسانهارا از حقیقتِ خود بیگانه میکنند،برعکسِ سخن خداکه مبتنی بربنیادِ هستی است وتدبّردرقرآن بدین معناست که تلاش کنیم تاانوارالهی ازطریق آن کلمات بدرخشندو ما رامتوجهی سنتهای اساسی جاری درعالم بکنند،و این بارسوخ بر بنیاد کلام الهی ویاتأویل آن پیش میآید.
منشأزبان قدسی ازاساس،«رازآلود» است-زیرا ریشه در «وجود»دارد-پس درواقع زبان قدسی،زبان«وجود»است و قرآن درعین حضورِالفاظ به صورت گسترده،حقیقتی وجودی و وحدانی است و ازاین جهت چه برای فردوچه برای جامعه،وحدتبخش است.زیراهمهی افرادخودرادر دل نوری احساس میکنندکه آنهارافراگرفته وازاین جهت است که جامعهی الهی درفضای تفاهم نسبت به همدیگر زیست میکنند.
چه موقع ممکن میشودتاجمع مامتوجه شوندبالاترین نیرو درکلام،درعین حال متواضعترین نیروست و بدون رگهای ازفروتنی و غم،تجلّیِ آنچه خدایی است،ممکن نیست؟ دراین رابطه میتوان به جایگاه رسول خدا(ع) نظر کردکه چگونه باعبودیت خوددرمقابل حضرت حق،اوج فروتنی رابه ظهورآوردهاند،وازطرف دیگرباغمی که برای انسانهاخوردند،شایستهی به ظهورآوردنِ نیرومندترین کلام شدندکه همان کلام خداست.
#زبان_قرآن
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات