زبان قرآن، زبان اشاره به «وجود» یا «حقیقت» است و با تذکرات آن میتوان با حقیقت، نسبتِ وجودی برقرار کرد و در این مسیر که ظهور حقیقت به حضور ما میباشد، همواره با حضور مجددی از خود روبهرو هستیم و اگر نوعی گشودگی در میان نباشد چگونه میتوان پیام قرآن را یافت؟ آن نوع گشودگی که گشودگی متقابلِ انسان نسبت به آیات الهی و گشودگی آیات الهی نسبت به ما است. این یعنی به روی هم گشودهبودن و در آینده و در امکاناتِ روبهرو نیز حاضرشدن و همواره امور والا را در هر چیز مدّ نظرقراردادن.
وقتی انسان کلِّ «بودنِ» خود را تا آنجا که برایش ممکن است احساس کند، آنچه آینده است، در اصل، «امکانِ» بودنِ اوست که به سوی او میآید و با گشودگی نسبت به آن، آن را احساس میکند و آنچه پیش روی اوست را نیز در خود دارد و در عین آنکه در « زمان حال» قرار دارد، «گذشته» و «آینده» نیز در نزد اوست.
با نظر به لایههای زیرینِ زبان قرآن که زبان حقیقت است، از طرف آن زبان چیزی به انسان داده میشود که تمامِ وجود انسان را در بر میگیرد و بدین لحاظ انسان سرمست میگردد و آن کلمات را قصهی وجودِ خود احساس میکند. در واقع در این حالت زبان قرآن، دارد قصهی جان انسان را تکلّم میکند و به انسان قوام میدهد تا در «موجود» هم به سراغ «وجود» برود و در همه چیز پیام وجود را بشنود.
#زبان_قرآن
#استاد_طاهرزاده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات