وقتی که اما حسین علیهالسلام خیلی دور و خیلی بزرگ است و نورش آنقدر زیاد است که نمی توانی نگاهش کنی، به اصحاب حسین نگاه کن؛ آن وقت نزدیک تر می شوی. یاران حسین را در این فراز یاد می کنیم:«و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین».
ببین آن غلام سیاه چگونه از اصحاب ویژه ی حضرت شد. ببینید کسانی که یک عمر از امام حسین فرار کردند؛ کسی بود که تا 48 ساعت قبل از عاشورا از حسین فرار می کرد؛ تا چند لحظه قبل داشت در لشکر عمر سعد با امام حسین می جنگید؛ اما یک دفعه چطور عاشق شد و به سمت امام حسین رفت و توسط دشمن حسین ع شهید شد؟ اینها در ظرف چند ثانیه، مسیری را از بی نهایت منفی تا بی نهایت مثبت طی کردند. ما اصلاً راجع به احوالات این آدم ها تا به حال مطالعه کرده ایم؟ «زهیر» که بود؟ «بریر» که بود؟ اما کسانی هم بودند که تا شب عاشورا با امام حسین بودند؛ اما از آنجا به بعد بریدند. ماجرای اصحاب امام حسین فوق العاده آموزنده است.
در سال های اخیر به برکت انقلاب اسلامی تحقیقات خوبی راجع به شخصیت شناسی اصحاب عاشورا صورت گرفته است. آنها چگونه راست گفتند و به قدم صدق رسیدند؟ اصحاب عاشورا خیلی مهمند. خوشبختانه کتاب های زیادی در این باره تألیف شده، حتی بچه های کوچک، کودکستانی ها در مورد اصحاب عاشورا کتاب دارند. از کودکی می توانیم بچه ها را با آنها آشنا کنیم.
«عبدالله» که دستش را از عمه جدا می کند و می دود جلوی لشکری که دارند دسته جمعی به امام حسین شمشیر می زنند. این بچه کیست؟ چه دارد؟ می رود زیر شمشیر و دستش را می دهد که از عمو و امامش دفاع کند.
این بچه چه دارد که از آغوش حضرت زینب (سلام الله علیها) می دود جلوی آن همه آدم های خطرناک و شمشیر و نیزه؛ این شوخی نیست که کودکی برود آن وسط وخودش را روی عمو بیندازد که به عمو تیر نرسد؛ اینها چه جور آدم هایی بودند! زنان شان همه صادق بودمند. هر چه خانم آنجا ماند، صادق بود. مردها، بچه ها، دخترها، پسرها، همه صادق بودند.
اگر فردا عبدالله به ما گفت: من برای امام حسین این کار را کردم، تو برای امام زمانت چه کردی؟ من چه بگویم؟ اگر سکینه و رقیه گفت؛ ما چه بگوییم؟ صدق مبنا است. برای صدق مان چه چیزی داریم؟
استاد محمد شجاعی /سایت موسسه منتظران منجی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات