⛔ارزون نفروشی
? خودتونو ارزون نفروشید؛ خودتونو به خونه و ماشین و پول و مقام و منصب نفروشید
? علامه حسنزاده آملی
#درس_اخلاق
? خودتونو ارزون نفروشید؛ خودتونو به خونه و ماشین و پول و مقام و منصب نفروشید
? علامه حسنزاده آملی
#درس_اخلاق
تَجهّزوا رحِمَکم اللهُ فقَد نُودِی مِنکم بالرَّحیل… فإنّ أمَامکم عقبةً کؤوداً و منازلَ مَخُوفة مَهُولة.
مهیّا شوید خداوند شما را رحمت کند. قطعا شما به سفر فراخوانده شدهاید… پیش روی شما گردنهای دشوار و منزلهایی ترسان و هولناک وجود دارد. #خطبه_204
?عنصر زیبایی شناختی :
کلمه «#مهولة» از ماده هول است که به معنای ترس و وحشت می باشد. این کلمه از لحاظ صرفی اسم مفعول است یعنی ترسیده شده. در این کلام نورانی، مهولة صفت منازل واقع شده که در حقیقت می خواهد مرگ و منازل بعد آن از را توصیف کند. روشن است که آن منازل ترسیده شده نیستند بلکه انسان است که از آن منازل می ترسد. بنابراین انتظار اولیه این بود که از تعبیر منازل هائلة( اسم فاعل ) استفاده شود. اما گاهی به جای استفاده از اسم فاعل از اسم مفعول استفاده می شود برای اینکه کلام افاده #مبالغة کند.
☑️نکته معنایی:
در اینجا بجای تعبیر «منازل ترساننده» ، از تعبیر «منازل ترسان» استفاده شده. یعنی این منازل آنقدر ترسناک است که حتی ترس خود منازل را هم فراگرفته است. (برگرفته از کتاب #الدیباج_الوضی ج 4 ص 1680 )
✅ نکته
از این تعبیر در علوم بلاغی با عنوان #مجاز_عقلی یاد می شود که در آن اسم مفعول به فاعل استناد می شود که اصطلاحا گفته می شود که #علاقه مجاز در آن « #فاعلیت » است.
✍️محمد سرافراز
✍️ابوالخطاب از شاگردان امام صادق علیه السلام بود که چون در ادامه دچار غلو و انحراف شد، از محضر امام ع طرد شد و سرانجام به خاطر اعتراض سیاسی بر عباسیان، همراه با یارانش به طرز فجیعی توسط حکومت عباسیان به قتل رسید.
روزی یکی از شاگردان امام صادق علیهالسلام در محضر ایشان از قتل ابوالخطاب سخن میگفت که بغض کرد و اشکش جاری شد.
امام علیه السلام از او پرسیدند: آیا تو برای از دست دادن آنها حزین هستی؟
گفت: نه ولی خودتان یک بار که درباره جنگ #نهروان سخن میگفتید، فرمودید که یاران علی علیهالسلام نیز بر کشتههای نهروان میگریستند. حضرت امیر از آنها پرسید که آیا برای از دست رفتن کشتگان نهروان حزین شدهاید؟ یاران امیرالمؤمنین علیهالسلام به ایشان عرض کردند: نه ما به یاد دوستی و الفتی که با اینها داشتیم میافتیم و به آن بلایی که به آن گرفتار شدند میاندیشیم و دلمان میشکند.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: چنین گریهای اشکال ندارد.
↩️عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَكْرٍ قَالَ: ذَكَرْتُ أَبَا الْخَطَّابِ وَ مَقْتَلَهُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فَرَقَقْتُ عِنْدَ ذَلِكَ فَبَكَيْت.
فَقَالَ أَ تَأْسَى عَلَيْهِمْ؟
فَقُلْتُ لَا وَ لَكِنْ سَمِعْتُكَ تَذْكُرُ أَنَّ عَلِيّاً ع قَتَلَ أَصْحَابَ النَّهْرَوَانِ فَأَصْبَحَ أَصْحَابُ عَلِيٍّ ع يَبْكُونَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ عَلِيٌّ ع أَ تَأْسَوْنَ عَلَيْهِمْ؟ فَقَالُوا: لَا إِنَّا ذَكَرْنَا الْأُلْفَةَ الَّتِي كُنَّا عَلَيْهَا وَ الْبَلِيَّةَ الَّتِي أَوْقَعَتْهُمْ فَلِذَلِكَ رَقَقْنَا عَلَيْهِمْ !
قَالَ: لَا بَأْسَ.
?بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج79، ص: 87 و 88
خداوند رحمت کند آیت الله احمدی میانجی را در قم از خوبان قم بود .ایشان می گفت :
۱)ما یک دوست دکتری داشتیم .ایشان می گفت : من یک مریض توی بیمارستان داشتم روحانی بود این روحانی ناراحتی کبد داشت آمده بود بیمارستان مریض خودِ من بود .یک روز که برای ویزیت رفته بودم بالای سرش ؛ دیدم دارد از همه حلالیت می طلبد و از پرستارها خداحافظی می کند بعد گفتم : حاج آقا چه خبراست ؟ یک مریضی ساده است خوب می شوید . گفت : نه حلالم کنید به هرحال به شما زحمت دادم ؛ خیلی عادی انگار می خواست یک مسافرت برود .دکتر می گفت : من کنارش بودم دیدم این شعر را خواند :
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
و از دنیارفت . دکتر می گفت : من بهتم زد تا حالا مرگ این طوری ندیده بودم !!
۲)آقای احمدی میانجی می فرمود : یکی از رفقا که اسم هم نبرد از چند سال پیش رفته بودند منبر ایام تبلیغی بود در آن مسجدی که بودیم مجلس تمام شد و مردم پراکنده شدند و یک چند نفر خودمانی ها بودیم ؛ یک آقایی از آبدارخانه آمد نشست و سلام و احوال پرسی کرد و بعد یکی دیگر را که توی آبدارخانه بود را صدا زد و گفت : فلانی سه تا چایی بیار من می خوام بمیرم .
دور و بری ها همه زدند زیر خنده .بعد به دور و بری ها گفت : آقایان با بابا ها تان کاری ندارید آنهایی که رفتند آن طرف اگر پیامی یا چیزی دارید من براشان ببرم . یکی گفت : من بابام از دنیا رفته ؛ یک بنده ی خدایی میاد در خانه ما و پاشنه در خانه را در آورده که من طلب از بابات دارم به بابا بگو اگر طلبی دارد ما طلب ش را بدهیم یا این دروغ می گوید ؟ یکی دیگر هم که آنجا نشسته بود گفت : من هم بابام که از دنیا رفت برادر و خواهرا هایم که ورثه بودند بهم گفتند : که بابا پول زیاد داشتِ تو پول ش را بالا کشیدی !! به بابام بگو پولی ؛ چیزی داشتِ جایی قایم کرده که ما نمی دانیم اگر داشتِ بگوید ؛ که این ورثه ها پدر من را درآودن .
دو تا پیغام داد این بنده ی خدا چایی اول را خورد چایی دوم راهم خورد چایی سوم را استکان را که توی نلبکی ؛ افتاد یکی هم دم در مسجد افتاد و غش کرد . رفتند و او را به حال آوردن و گفتند : تو را چه شده ؟! تو چرا افتادی ؟ گفت : من دیدم یک نفر آمد توی مسجد گفتم بفرماید تا گفتم بفرماید گفت : هیس ؛ هیس گفت و من غش کردم ظاهرا” یکی از ملائکه ی موت بود .
آن بنده ی خدا که سه تا چایی را خورده بود از دنیا رفت تشیعه اش و دفن ش کردیم . یک شب بعد آن دونفری پیغام داده بودند به بابا هاشان همین بنده ی خدا را خواب دیدند . به آن اولی گفت : من به بابات گفتم : بابات گفت : بله این طلبکاری که میاد طلب دارد به او بدهید دروغ نمی گوید من یاد داشت نکرده بودم . به دومی هم گفت : بابات می گوید : بله من پولی داشتم فلان جا قایم کردم (توی گنجه) است بردار .
۳)آقازاده ی آقای اراکی ؛ ایشان می گفت : من از بابام شنیدم در زمان میرزای شیرازی یک فاضل اردکانی بود که شیخ عبدالله کریم حائری می گفت : ما او را دیده بودیم .می گفت : ایشان بعد از نماز عشاءی بود یک شام مختصری آوردن خورد و با همان لحجه ی اردکانی (یزدی) گفت : نماز خوبی خواندیم شام خوبی هم خوردیم یک مردن خوبی هم بکنیم !!
سخنرانی حجت الاسلام عالی/سایت واعظین
امام باقر علیه السلام فرمود : اگر چهارتا کار در زندگی هر کس باشد خدای متعال عاشق بنده اش می شود . اگر چهار تا کار (صفت) در زندگی شما وجود داشته باشد خدا تمام گناهان او را می بخشد و از او راضی می شود و ایمان ش هم کامل می شود . گفتند : ای رسول الله آن چهارتا خصوصیت چیست ؟ امام باقر علیه السلام فرمود :
[ ۱ ] اولین خصوصیت این است که : انسان اهل وفای به خدا باشد ، یک قول به رفیق خود داده اید تمام سعی خود را می کنید تا این قول را انجام دهید چون به رفیق خود گفته اید بعد خدا به شما گفته است : نماز بخوان می گوید : چشم اما بعد یک روز می خوانیم و یک روز نمی خوانیم خدا فرموده است : غیبت نکنید ، تهمت نزنید ، دروغ نگید اگر خدای نکرده رعایت نکنیم …. به عهدی که در بندگی با خدا بسته اید وفا کنید .
[ ۲ ] دومین خصوصیت این است که : انسان اهل حیا باشد . از چه کسی باید بترسیم گفت : باید از کسی بترسیم که از خدا نمی ترسند کسانی که جلوی رفیق خود حرف های زشت به زبان می آورند از خدا ترسی ندارند کسی که جلوی دیگران خیلی راحت بی ادبی و بی حیایی می کند در جلوی خدا چطور بایدy حیا داشته باشد !! می گوید : چرا شما اینطور در جامعه ظاهر می شوید ؟ راحت دم از شراب می زنید و افتخار هم می کنید که دارید شراب می خورید .
آیا می دانید بی حیایی در کنار مردم مورد غضب خدا قرار تان می دهد ؟ روز شهادت به حدی صدای ترانه اش را بلند کرده است … سلام کردم و با روی خوش گفتم : امروز می دانید چه روزی است ؟ گفت : نه گفتم : امروز روز شهادت امام است نمی گویم نوار گوش ندهید ولی امروز بخاطر امامتان کمی صدای نوار را کم کنید بعدا” دو برابر گوش کن برگشت گفت : من این چیزها را قبول ندارم . امام را قبول نداره !! وقتی این فرد اینطور راحت در جامعه اظهار بی ادبی به امام خود می کند دیگر در جلوی خدا حیا نگه نمی دارد که لذا اگر انسان جلوی مردم خود را جمع کند در خلوت ها هم حواسش هست که مرتکب گناه نشود .
[ ۳ ] سومین خصوصیت این است که : کسانی خوش اخلاق هستند که انرژی مثبت به مردم می دهند ترش نیستند ، انسان هایی هستند که محبت و کرامت نفس دارند .
و [ ۴ ] چهارمین خصوصیت این که : عمل به آنچه که خدا از ما خواسته است ولی در قالب بندگی . اگر وفا هم می کنیم بندگی خدا باشد . خدا یا تو را قسم می دهیم به حق امام باقر علیه السلام تمام این ها را در مسیر همه ما عنایت بفرما .
حجت الاسلام محرابیان