دفاع مقدس، طرحی از عاشورا
آئین مهرورزی راازفرهنگ جبهه بیاموزیم
کسی که می خواهد با مهرورزی شیعی و ولایی آشنا شود، فرهنگ جبهه را مطالعه کند. ببیند بچه های بسیجی چگونه در کار و تلاش و زندگی عادی شان برای هم فدا می شدند. همیشه که عملیات نبود. چند روز عملیات بود، ولی چند ماه با همدیگر زندگی می کردند. در خیلی کارها مثل شستن لباس و ظرف، زدن واکس زدن کفش و حل مشکلات و … از هم دیگر سبقت می گرفتند و عاشق هم بودند.
این رفاقت شیعی، غیر از مهربانی است که روانشناس ها در تلویزیون و رادیو و روزنامه و کتاب برای ما می نویسند و می گویند. مهرورزی این ها، خیلی ضعیف است. حیوانات هم مهرورزی و عاطفه دارند و مهرورزی، جزء کمالات حیوانی است. کمالات انسانی، فوق این ها است. اما مهرورزی شیعی با اندیشه ی خدا محوری، یک بحث دیگر است.
این مغز انسانیت و عین انسانیت است که انسان از نگاه ابدی به مهرورزی به کاری بپردازد و بر مبنای خدا ارتباط را برقرار کند و مهرورز و مهربان باشد و به خاطر محبتی که می کند، هیچ طلب و توقعی نداشته باشد و طرف معامله اش فقط خداوند باشد.
بعضی به زور تلقین و تحت تاثیر رادیو و تلویزیون و محیط خانوادگی و به خاطر حفظ ظاهر و پرستیژ، به هم لبخند می زنند و ادب به خرج می دهند، اما با دوستی آنان دوستی حقیقی نیست و ارتباط شان ضعیف است. این باید جزء شاکله و ذات و شخصیت انسان بشود. انسان باید دوست باز باشد. دوست بازی که مثل بچه های جبهه، با دوستی اش به سمت خدا برود.
انسان باید شخصیتش را قوی کند. کسی که فقط به دور و برش نگاه کند، محدود می شود و نمی تواند با دیگران دوست باشد. چون دوستان، فامیل وخانواده ی ضعیف و بی رمق، ما را از این روحیه باز می دارند. انسان باید در دوست بازی، فقط با خدا طرف باشد. خداوند این نقش را برای انسان می پذیرد و می پسندد. انسان هر چقدر با دوستی دوست باشد، به خدا و پیامبرش نزدیکتر می شود. الگوی انسان، فامیل و رفقایش نیستند که از آن ها اثر بد بگیرد. انسان کوچک نیست که الگویش را غیر معصوم قرار بدهد. چون خدا کمتر از معصوم (علیهم السلام) را برای او قرار نداده. انسان به قدری بزرگ است که خداوند در قرآن فرموده: « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ [4]= قطعاً رسول خدا براى شما سرمشقى نیكوست.» پیغمبری که روی دسته ی شمشیرش که مظهر خشم و جنگ است، این پیام دوستی را نوشته بود: «صِل مَن قَطَعَکَ= بپیوند با کسی که از تو بریده!»
استاد محمد شجاعی/سایت منتظران منجی
مردمی بودن انقلاب اسلامی
.
? حرکت عظیم مردم در دفاع مقدس به تشخیص امام بود
? کار بزرگ امام این بود که از اول حجم واقعی این کارزار را شناخت. از اول فهمید که این جنگ معنایش چیست. خیلی از ماها نمیدانستیم، نمیفهمیدیم. امام از اول فهمید این یک درگیری عادی بین دو همسایه نیست. دشمن را شناخت و فهمید که دشمن اصلی در این جنگ کیست و تشخیص داد که صدام یک ابزار است. امام سخنرانی میکرد درباره جنگ و می فرمود مثلا آمریکا از شوروی بدتر شوروی از آمریکا بدتر انگلیس از هر دو بدتر یعنی شناخته بود که اینها عاملان اصلی و پشت صحنه جنگ هستند.
? ثانیا یک تشخیص حیاتی امام داد و آن این بود که این مسئله مهم را ملت ایران میتواند حل کند صرفا مسئله نیروهای مسلح نیست؛ این کار کار ملت ایران است. ملت باید بیاید وسط. همچنانی که ملت ایران انقلاب را به پیروزی رساند جنگ را هم باید ملت ایران به پیروزی برساند امام این را تشخیص داد و بر اساس آن عمل کرد. و این حرکت عظیم مردمی را به وجود آورد.
امام خامنه ای ۹۹/۶/۳۱
خطر انحراف در این دوران چیست؟!
❌تا روح زمانه ي خود را درست نشناسيم نمي توانيم تفکر کنيم و متوجه مبادي خود شويم و از آن مبادي به تفکري روشن تر دست يابيم. ….
⛔… خطر انحراف در اين دوران آن است که:???
❌ جايگاه تاريخي انقلاب اسلامي را درست نشناسيم، در اين صورت بخواهيم و يا نخواهيم از مقام معظم رهبري«حفظه اللّه تعالي» فاصله مي گيريم زيرا ايشان نشان دادند تقدير زمانه را در ذيل شخصيت حضرت امام به خوبي مي شناسند و لذا از اين پايگاه و بر اين اساس خوب فکر مي کنند و جامعه را نيز به تفکر دعوت مي نمايند.
❌ولي اگر کسي از نظر مبادي به ايشان نزديک نباشد بالأخره نمي تواند نظرات ايشان را تصديق نمايد. اگر نسبت مقام معظم رهبري را با امام درست بسنجيم مي ببنيم رهبر انقلاب«حفظه اللّه»، حضرت امام(ره) را به عنوان مبادي تفکر اين دوران قبول کرده اند، با توجه به اين امر مي توانيم برسيم به اين که امروز اگر بخواهيم خوب فکر کنيم به همان روشي که مقام معظم رهبري عمل کردند، ما هم بايد شخصيت امام را مبادي تفکر خود قرار دهيم.
رهبر انقلاب در تاريخ 14/3/90 صحبتي دارند که جايگاه تفکر خود را از اين طريق نشان مي دهند. مي فرمايند:
«مکتب امام به عنوان راه روشن و خط روشنِ حرکت عمومي و همگاني ملت ايران است، يک راهنماي نظري و عملي است که کشور و ملت را به عزت و پيشرفت و عدالت مي رساند. مکتب امام يک مکتب کامل است، يک مجموعه است، داراي ابعادي است، اين ابعاد را بايد با هم ديد، با هم ملاحظه کرد. دو بُعد اصلي در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد «معنويت» و «عقلانيت» است.»
در جاي ديگر مي فرمايند:
❌«واقعاً امام«رحمه الله تعالي عليه» انسان عجيبی بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين كه بگوييم تفضّل الهی بود برای اين كه چرخشی در تاريخ و در حركت قافله ی عظيم بشری به وجود آورد، دستی بايد از غيب ظاهر می شد، خدای متعال اين دست را ظاهر كرد».
❌ايشان متذکر مي شوند حضور حضرت امام در اين تاريخ يک تفضّل الهي بوده تا چرخشي در تاريخ به سوي توحيد ايجاد شود و درک احساس اين موضوع، درک تقدير زمانه است که موجب تفکر به معناي واقعي آن مي شود.
❌ادعاي ما اين است که رهبر معظم انقلاب مبادي فکري شان را از حضرت امام دارند و در اين سخناني که ملاحظه کرديد به خوبي اين را روشن مي کنند با توجه به اين که سخن فوق را در سال 69 که حضرت امام تازه رحلت کرده بودند ايراد کردند، در تمام طول اين مدت دائماً نظرشان به سيره حضرت امام است و با نظر به سيره و شخصيت ايشان عمل مي کنند.
❌همين طور که در سومين نشست انديشه هاي راهبردي در مورد خانواده مي فرمايند: «اصلاً نمی شود نقش زن را محاسبه كرد و من اقرار می كنم، اعتراف می كنم اولين كسی كه اين نقش را فهميد امام بزرگوار ما بود. مثل خيلی چيزهای ديگر كه اول او فهميد. در حالی كه هيچ كدام از ماها نمی فهميديم.»
❌به نظر شما با توجه به آن نکته اي که مقام معظم رهبري در رابطه با «زن» فرمودند و توجه دادن امام به اين امر را بيان کردند، امروز تاريخ ما به اين فکر رسيده است که در رابطه با جايگاه زن فکر کند؟ … مقام معظم رهبري برعکس بسياري، به خوبي مي فهمد که مسئله، مسئله ي بسيار دقيق و حساسي است و تازه مي فرمايند: امام عزيزِ ما فهميد و ما براساس اين که امام فهميد مي خواهيم فکر کنيم.
❌ اين يک مثال بود تا روشن شود اين که متوجه ايد مقام معظم رهبري تقدير زمانه را مي شناسند از آن جهت است که نسبت شان را با امام نسبتي اشراقي قرار دادند و به امام به عنوان يک وليّ خدا نظر دارند که بلاشک خداوند متعال لمعه اي و لمحه اي از انوار طيبه ي نبوت ها را در وجود او قرار داده.
⭕ منبع: امام خمینی وسلوک درتقدیر توحیدی زمانه


