آدم زمانی آرامش دارد که رها کرده باشد، زمانی که رها شده باشد.
باید رها کرد غصه را، اندوه را، افسوس را
باید رها کرد که دیگران چه گفتند و چه فکر کردند و چه منظوری داشتند
باید رها کرد که گذشتهها چرا بد گذشت و اتفاقاتی که نباید، چرا افتاد
باید رها کرد افکار اگر و امّا را… که اگر اینگونه رفتار میکردم اوضاع بهتر میشد، اما نکردم. که اگر فلان کار را میکردم، جلوی فلان اتفاق را گرفته بودم.
باید گذشت از چراها و امّاها و اگرها، که نه گذشتهها قابلیت بازگشت دارند، نه اگرها و امّاها برایت سودی… که امروز را هم اگر رها کنی، میشود دیروز…
که عمر آدمی در گذر است.
دلخوش باش به یک شاخه گل، به یک صفحه کتاب، به چند دقیقه موسیقی، به نور…
دلخوش باش به اینکه هستی و فرصت نفس کشیدن و تغییر داری
کنج دنجی پیدا کن، خودت را با دلخوشیها محاصره کن و به روی خودت هم نیاور که ابر اندوهی در دیروز جا مانده در انتظار تلنگر و باریدن.
دلخوش باش به اینکه اگر زود بجنبی، امروزت را همانگونه خواهیساخت، که دوست داری.
دلخوش باش، که همین دلخوشیست، معنای حقیقی خوشبختی…
نرگس صرافیان
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات