توسط راحیل در دل_نوشت
ازبین دستانِ گرمِ کودک سه ساله.. از زیرِ نگاهِ مادرِدلشکسته.. از جیب های وصله زده ی پدررنج دیده از بین اسباب بازی های دخترک شش ساله اززیربالشت نوجوان زخم خوره.. از سنگ قلاب خون آلود جوان پراز خشم وبغض مقدس من رها خواهم شد..!!! می روم و در میان سکوت… بیشتر »
آخرین نظرات