چند بار گفتم تا بیرون میری این زباله ها هم ببر…??
اما انگار نه انگار…نبرد که نبرد..به بهانه های مختلف..که بعدا می بره?
?پاشدم لباس پوشیدم و با عصبانیت کیسه ی زباله از سطل بیرون کشیدم وبردم..خب یه کم سنگین بود وبوی نامطبوعی هم داشت..?
?از در خونه تا محل جمع آوری زباله ی فاصله ی زیادی نیست ولی سنگینی زباله هامسیر را دور جلوه می داد..?
?رسیدم به سطل بزرگ زباله ها وانداختم داخل یکی از سطل ها..نفس راحتی از سنگینی ش کشیدم..?
?درراه برگشت به این فکر می کردم که بعضی از ما روزانه چقدر زباله نا محسوس با خودمون حمل می کنیم وهیچ اعتراضی هم نمی کنیم..
❌حجم زیادی از عقده ها وحسادت وبدخواهی وکینه ونفرت…❌
?وهیچ وقت هم از سنگینی وبوی نامطبوع شون اعتراض نمی کنیم وداوطلبانه حمل می کنیم…
?زباله هایی که با سنگینی شون مانع رشد وتعالی وپیشرفت روحی ومعنوی ما شده اند..
?کاش همه ما به فکر سلامتی کودک روح وروان مون با استغفار وتوبه از رذایل اخلاقی باشیم
?کاش همه ما این بار سنگین را زمین بزاریم تا سبکبال تر مسیر بندگی را طی کنیم…..
#دل_نوشت
آخرین نظرات