پی بردن به حقایق باعقل قرآنی
زبان گزارشِ حقيقت، زبان اشارت است و اين يک نکتهي حساسي است. بايد از خود پرسيد اگر حقايقي در اين عالم هست، ما چطور با آن حقايق مرتبط بشويم؟ يکي از راههاي علمِ به حقايق، استدلال است، و ما ميتوانيم براي وجود خدا و ملائکه و معاد، به عنوان حقايق عالمِ وجود، استدلال بياوريم، به همين جهت ما وجودِ معاد را در عقايدمان واقعي ميدانيم. اين براي علم به وجودِ حقايق لازم است. به قول شهيد مطهري در قرآن بعضي مواقع، زبان، زبان استدلال است و با عقلِ قرآني به وجود حقايق پي ميبريم.
مثلاً خداوند ميفرمايد: همين طور که اين نطفه در رحم مادرش سير ميکند و در نهايت به صورت یک انسان شکل میگیرد،نمیگذاریم که پس از حضور در این دنیا نابود شود بلکه به سوی دنیایی دیگر سیر میکند.تعبیر علامه مطهری این است که این یک نوع استدلال قرآنی است.چون میخواهد وجودمعاد را اثبات کند.
آري! يک وقت است که ما وجود حقيقتي را ميخواهيم اثبات کنيم در اين رابطه براي اثبات وجود آن دليل ميآوريم، ولي يک وقت ميخواهيم آن حقيقت را مدّ نظر قرار دهيم، در اين حالت به زبان ديگري نياز داريم و آن زبان اشاره است. به آن روايت از حضرت صادق(ع) فکر کنيد که ميفرمودند قرآن ابعادي دارد و عدهاي با اشاره به آن ابعاد، قرآن برايشان رخ مينماياند، زيرا کتاب خدا بر اشيايي است و يکي از آن اشياء، «عبارت» است و يکي هم «اشارت».
يعني قرآن ابعاد و وجوهي دارد که ميتوان با اشارات قرآن به آن وجوه نظر کرد. قرآن آمده است تا به ما از حقايق عالم خبر بدهد، يکي از راههاي نظر به حقايق، زبان اشاره است. مشکل اين است که ما عموماً به زبان انتزاعي و استدلال عادت کردهايم. البته همانطور که عرض شد زبان استدلال هم براي علمِ به حقايق لازم است امّا فراموش نکنيم که زبان استدلال ما را متوجه وجود آن حقايق ميکند و اين اول کار است، نه آخر کار. زبان استدلال، زبان صحيحي است ولي زبانِ کافي نيست، ميشود يک سخن، صحيح باشد ولي همهي ابعاد يک حقيقت را نشان ندهد. شما وجود خدا را با استدلال اثبات ميکنيد ولي لقاي الهي راه ديگري ميخواهد. هيچ وقت لقاي الهي با زبان استدلال محقق نميشود.
#زبان_قرآن
#استاد_طاهرزاده