امتیاز ویژه علامه جعفری درکلام امام خامنه ای
?در آقای جعفری (رحمةاللهعلیه) خصوصیات برجستهای بود که بهنظر من همهی اینها برای نسل جوان و پژوهنده و اهل علم و تحقیق الگوست.
?…این خیلی باارزش و قیمتی است که انسان نگذارد گذشت زمان و حوادث گوناگون، شور و تحرّک و تهیّجی را که خدای متعال در او قرار داده و میتواند آن را مثل یک سرمایهی گرانبها برای پیشرفتهای گوناگون در میدانهای مختلف مصرف کند، از بین ببرد.
? بههرحال وجود ایشان، حقیقتاً وجود ذیقیمتی بود و برای اسلام و مسلمین و نظام اسلامی ارزش داشت…. واقعاً آقای جعفری هیچ وقت از کارافتاده و کنار نشسته و بیکاره نشدند و دائم مشغول کار و تلاش و تحرّک بودند. خداوند انشاءالله درجاتشان را عالی کند.
?بیانات امام خامنه ای بمناسبت ارتحال استاد علامه محمدتقی جعفری (ره) ۱۳۷۷
افول تاریخی
⭕️ #امریکا رو به افول است؛ همه این را بدانند…
⭕️عوامل #افول_امریکا هم مربوط به امروز و دیروز نیست که حالا یکی بخواهد بیاید علاجش کند؛ مربوط به طول تاریخ [است].
?بیانات امام خامنه ای ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
چند تا ژن - خوب داریم؟!
جايگاه_رواني_مدگرايي
? پای درس استاد اصغرطاهرزاده:
✅امروز ميتوان نمونهاي از ضايعشدن زندگي را در عنصر «مُد» ديد. مُد در يک بررسي انسانشناسي پديدهاي است که خبر از روح پوچگرايي انسان مدرن ميدهد.
✅انسانهايي كه نظرشان به معنويت است و جانشان از عالم غيب تغذيه ميشود و عملاً اسير مُد نيستند پيراهنشان را موقعي كه ميپوسد و پاره ميشود و ديگر قابل استفاده نيست، عوض ميکنند. چون پيراهن ميپوشند براي اينكه از سرما و گرما حفظ شوند و بدنشان پوشش داشته باشد، و زماني اين پيراهن را نميخواهند كه ديگر قابل استفاده نباشد.
✅اما انساني كه راه را گم كرده است و نميداند در اين دنيا چه کار بايد بکند، حتّي پيراهن را هم ميپوشد تا كاري كرده باشد! چرا فردا آن پيراهن را عوض ميكند؟ چون نميداند چهكار بكند، هدفي ندارد که بر اساس آن هدف برنامهريزي کند! آدمي كه نميداند چه كار كند هر روز دست به كاري ميزند!
✅. بشر پوچگرا به هر جمعيتي نالان ميشود! گفت:
من به هر جمعيتي نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم
چرا؟ چون يك سوز دروني داشتم كه نميدانستم با آن چه كنم. جهت نداشتم.
از نيستان تا مرا ببريدهاند
از نفيرم مرد و زن ناليدهاند
نِيِِستان يعني مقام جمعالجمع عالم معنا که زمان و مکان در آنجا نيست، مقامي كه در آنجا همهي نيها، يك ني هستند! و همه انسانها در آنجا به عنوان حقيقت انسانيّت مستقر بودهاند، در آنجا انسانيّتِ مطلق در صحنه است. ولي انسانِ جدا شده از آن مقام، از درد جدايي از نِيِستان، به هر جمعيتي نالان ميشود، چون بيخدا شده است! و از آن مقام حقيقي خود، كه خود بود و خدا، فاصله گرفته است، بعد ميگويد: همه نالهها و فريادهاي من قصه بيخدايي است، ولي كسي حقيقت نالههاي مرا نميشناسد.
هر كسي از ظن خود شد يار من
از درون من نجست اسرار من
مردم مرا درست تحليل نميكنند چون نميدانند من از نيستانِ «اِنّا لِلّه» جدا شدهام. فكر ميكنند همين هستم كه فعلا با آنها زندگي ميكنم.
✅خداوند ميفرمايد: «وَ إِن مِّنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»(2) هيچچيز نيست مگر آنکه خزينههاي آن چيز نزد ماست، و نازل نکرديم مگر به اندازهاي محدود و معلومي از آن را.
پس خزينهي همه چيز حتّي خزينه وجود شما پيش خداست چون ميفرمايد: «عِنْدَنَا»! يعني مقام انسان در ابتدا مقام وصل به حق بوده است. بعد به اين دنيا آمده است و گم شده است! و حالا راه نجاتش «اِلَيْهِ رَاجِعُون» است. يعني انسان بايد به خدا برگردد و در غير اين صورت در اين دنيا دربهدر و سردرگم است و احساس پوچي و بيهودگي ميكند، چون اتّصالش را از مقام خزينهاياش که نزد خدا بوده بريدهاست.
?2-سوره حجر، آيه 21.