شیفته استادنشو
از علامه جعفری رحمت الله علیه نقل است که گفت:
روزی طلبه فلسفه خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. دیدم جوان مستعدیست که استاد خوبی نداشته است. ذهن نقاد و سوالات بدیع داشت که بیپاسخ مانده بود. پاسخها را که میشنید، مثل تشنهای بود که آب خنکی یافته باشد. خواهش کرد برایش درسی بگویم و من که ارزش این آدم را فهمیده بودم، پذیرفتم. قرار شد فلان کتاب را نزد من بخواند. چندی که گذشت، دیدم فریفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی یافته بودم که برایش خطر داشت. هرچه کردم، این حالت در او کاسته نشد. میدانستم این شیفتگی، به استقلال فکرش صدمه میزند. تصمیم گرفتم فرصت تعلیم را قربانی استقلال ضمیرش کنم.
روزی که قرار بود برای درس بیاید، در خانه را نیم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حرکات کودکانه کردم. دیدمش که سر ساعت، آمد. از کنار در، دقایقی با شگفتی مرا نگریست. با هیجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شکستم. راهش را کشید و بییک کلمه، رفت که رفت.
اینجا که رسید، مرحوم علامه جعفری با آنهمه خدمات فکری و فرهنگی به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، امید دارم. یکی همین دوچرخه بازی آنروز است!
◾منبع:سایت پرسمان دانشجویی
اخلاق تابو
تربیت صحیح
در مسئله «رب» که همان مفهوم پرورش است بحث جامعی هست (اغلب، مفهوم متداول ما شاید عکس این قضیه است) و آن این است که ما همیشه در مسئله تربیت نظرمان به جنبه منفی است. خیال میکنیم تربیت فقط یعنی جلوگیری. بیشتر خانوادهها عقیدهشان این است که تربیت بچه فقط همان چشم غرّه رفتن به او و ترساندن اوست و او را مانع شدن که یک تلاش و حرکتی داشته باشد: اینجا نخند، آنجا چنین نکن؛ در آن همواره «نکن» است؛ یعنی تربیتشان از «لا» (نه) درست میشود در صورتی که این تربیت نیست.
راسل تربیتهای مبنی بر ترس را- گویا تعبیر از او باشد- میگوید تربیت خرس مآبانه، نه تربیتی که بر اساس پرورش است. مثلی ذکر میکند، میگوید گاهی خرسها را میخواهند رقص بیاموزند؛ از این راه میآموزند (این حیوان که نمیفهمد رقص چیست و چگونه باید برقصد و عشق و شوقی هم به این کار ندارد): او را روی یک صفحه فلزی قرار میدهند، بعد این صفحه را تدریجاً گرم میکنند، او مجبور میشود اول دستش را بلند کند بعد پایش را بلند کند، همین طور کم کم این صفحه داغ او را مجبور میکند دست و پایش را به یک ترتیب مخصوصی بلند کند، این میشود رقص خرس. ولی به هر حال این حیوان از راه سوزاندن پایش، بدون اینکه خودش بفهمد چکار میخواهد بکند چنین رقصی میکند. در تربیت بچه- و انسان به طور کلی- تربیتی که خود آن مربّی نفهمد که هدف چیست، همان حالت خرس مآبی را پیدا میکند؛ یعنی این بچه وقتی شما به او میگویید این کار را نکن، اول باید بفهمد که چرا نباید این کار را بکند و الّا گیج میشود و حتی بیماری روانی پیدا میکند.
اتفاقاً این مثال در حدیث آمده. گویا گاهی [مردم] بچههایکوچکشان را میآوردند خدمت رسول اکرم و میگفتند یا رسولَ الله شما به گوش اینها مثلًا دعا بخوانید، یا همین قدر میخواستند که پیغمبر بچهشان را در بغل بگیرد، نوازش کند؛ تبرکی بود. ظاهراً مکرر اتفاق افتاده که بچه را دادند به پیغمبر اکرم، بچه ادرارش شروع شد. تا ادرارش شروع شد پدر یا مادرش دوید که بچه را بگیرد، فرمود:
«لاتُزْرِموه» بچه که ادرارش میگیرد نهیب به او نزنید، بگذارید ادرارش را به طور کامل بکند. فرمود مهم نیست، من دامنم را آب میکشم، بچه است ادرار کرده. بعد دستور کلی داد: هرگز بچه را وقتی ادرارش شروع میشود مانع نشوید، نهیب نزنید (از نظر طبی هم این امر بیماری بدنی برای بچه ایجاد میکند) چرا؟ این که برای بچه تربیت نشد! او که نمیفهمد اصلًا ادرار چیست، نجس شدن چیست، کثیف شدن و متعفن شدن چیست. بنابراین بچه تا در این سن هست نباید ادرار نکردن را به صورت یک امر ممنوع بر او تحمیل کرد. او بعد در جای دیگر هم خیال میکند کار بدی دارد میکند و نباید این کار را بکند. بعد یک عارضه روحی برایش پیدا میشود؛ همیشه وقتی میخواهد ادرار کند چون در ذهنش رفته «یک کار بد»، یک خیال مانعش میشود. این است که اسمش را گذاشتهاند «اخلاق تابو» یعنی تحریمهای بدون منطق، تحریمی که برای بزرگتر منطق دارد ولی برای این بچه منطق ندارد.
هر کسی را در هر سنی که هست اگر میخواهند تربیت کنند و پرورش بدهند، اول باید برایش روشن کنند، بفهمد که چه دارند میگویند و برای چه، بعد در همان مسیر او را پرورش بدهند تا پرورشش توأم با شوق و رغبت باشد. این بحث دامنه درازی دارد.
?آشنایی باقرآن استاد شهید مطهری ج ۵
ریشه غرب گرایی
امام خامنه ای :
✅یک عدّهای از غربزدهها، از صد سال پیش تبلیغ کردند که اگر میخواهید کشورتان پیشرفته بشود و ایران جلو بیفتد، بایستی بروید در ذیل غرب تعریف بشوید… این فکرِ غلطی بود؛ حالا در مورد بعضی از آن کسانی که این فکر را القا میکردند، خائنانه هم بود، [امّا] بعضی خائنانه نبود، جاهلانه بود. امروز هم هنوز کسانی از دنبالههای آنها -و باید گفت تفالههای آنها- همین فکرها را ترویج میکنند که ما در ذیل غرب بایستی پیشرفت کنیم.»
?️بیانات امام خامنه ای (۱۳۹۶/۰۷/۲)
استاد طاهرزاده:
✅انسان ها هر اندازه که در وَهم زندگي کنند بيشتر علاقمند به غرب مي شوند و چون غرب در انتهاي ظهورِ صورت وَهمي خود به سر مي برد براي افرادِ وَهم زده، نهايت آرزوست!!!
?منبع :کتاب تمدن زایی شیعه