تصدقت شوم برایم دعا کن(روایتی ازشهید بی سر)
سردار شهید عبدالله اسکندری | عاشوراییان
http://ashoraeyan.ir/fa/product/258956-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%81%D8%B9-%D8%AD%D8%B1%D9%85
سردار شهید عبدالله اسکندری | عاشوراییان
http://ashoraeyan.ir/fa/product/258956-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%81%D8%B9-%D8%AD%D8%B1%D9%85
⚠️صحنهها و ميدانهاي غيركربلايي
❎يا آنچنان سياسي است كه ديگر الهي نيست
❎ و يا آنچنان احساساتي است كه
?حريّت و آزادگي? در آن به حقارت و ضعف تبديل شده است و
?متأسفانه گاهي ديده شده مرثيهها با ضعف و نعوذبالله با حقارت براي خانوادة اباعبدالله(ع)همراه است.
✅در حاليكه اين سخن خداست كه عزّت از آن خدا و رسول او و مؤمنين است و
? لذا محال است پيامبر و مؤمنين ذليل شوند
?و خدا كه صاحب كلّ اين نظام است هرگز چنين تقدير نكرد.
☑️ بلي مؤمن شهيد و اسير ميشود، ولي ذليل نميشود
⛔ واي اگر در كربلا عزّت اهلالبيت و خانوادة آنها در كنار آن مرثيهها و نوحهها ظاهر نباشد
❗ كه در اينصورت كربلا ظاهر نشدهاست.
✴️چراكه كربلا يك صحنة جامعي است كه در عين سياسيبودن، جنبة الهي و معنوي آن كاملاً حفظ شدهاست و
❌اگر هر طرف آنرا بدون توجه به طرف ديگرش در نظر بگيريم به اشتباه می افتیم
❇️يكي از صحنههاي عظيم كربلا كه خوب است بدان توجّه شود، اين استكه
? ياران امام وقتي مطمئن ميشدند در اثر جراحات وارده ديگر شهيد ميشوند، آنوقت حضرت اباعبدالله را صدا ميزدند.
☘مثلاً؛ حضرت ابالفضل پس از جنگ سختي كه در كنار شريعة فرات با آن قوم لعين كردند و پس از قطع دستان و فرود آمدن عمود بر فرق مباركشان بر زمين افتادند،
☘در لحظهاي كه احساس كردند آخرين لحظات عمرشان است، صدا ميزنند: برادرم! مرا در ياب.
⁉️منظورشان چيست؟ آيا اين است كه بيا كمكم كن و نجاتم بده كه نميرم؟
❗️اصلاً مگر كربلا قصّة نمردن است؟!
?مسئله چيز ديگري است،
‼️ اگر امام زمانتان در صحنه باشد و داريد جان به جانآفرين تسليم ميكنيد،
آيا امام زمانتان را صدا نميزنيد كه آقا! كمكم كنيد تا اين راه را به بهترين نحو بروم!
?آيا ميدانيد يك? نظر امام زمان? در آن لحظه چه كيميايي است؟
✅مسئله «اَدْرِكْني يا اَخا…» مسئله درك و مدد روحاني حضرت اباعبدالله (ع)يعني امام زمان آن هنگام است.
✅ تمام اصحاب كربلا آرزويشان اين بود كه وقتي در حال انتقال از دنيا هستند
از آخرين مددهاي روحاني امام زمانشان يعني حضرت اباعبدالله برخوردار شوند،
✅تا نورانيتر بروند، نه اينكه بمانند.
⁉️مگر امام حسين در آن موقعيت چه دارند كه علياكبر بعد از مدّتي جنگ و مبارزه بهسوي امام برميگردد؟
❗مگر علياكبر، اين عارف بيدار صحنة كربلا نميداند كه پدرش آب ندارد كه به او بدهد؟
❓چگونه بايد اين حركات را تفسير كرد؟
? يك طوري كه با بلندترين قامتهاي عاطفه و عقل تناسب داشته باشد.
☑️حضرت علياكبر برميگردد تا يك ذرّه آب دهان از كام خشك اباعبدالله بگيرد،
?يا اينكه به بهانهاي برميگردد تا به جمالِ امام زمانِ خودش بنگرد؟
منبع:کتاب نگرشی به کربلا باچشم عقل وعاطفه
اسیرِ #زمین شدن و از #آسمان باز ماندن و #روزمرّگی را زندگی پنداشتن و در #دنیاداری مسابقه گذاشتن ، #زندان متعفنی است که روح های #آزاده نمی توانند آن را بپذیرند ، و سرباز زدن از چنین رسومی را در هر زمانه ای #زندگی می شمارند .
اصولاً زندگی #حقیقی این است که نگذاریم #عمرمان از آسمان و غیب و ملکوت بریده شود . یعنی انسان های بزرگ معنی زندگی خودشان را مقاومت در برابر فرهنگی می دانند که می خواهد معنی حیات آسمانی را از بین ببرد ، و این است که #شعار_اصلی_حسین فریاد (هَیهات مِنَّاالذلَّة) بود .
یعنی چنین بودنی که #فرهنگ_معاویه پیشنهاد و مطرح می کند ، #حیاتی_ذلیلانه است و این شعار یعنی #آزادی از هر #ذلّتی که ما را از آسمانِ #غیب جدا کند و اسیر زمینِ تاریکِ افسره بنماید .
? کربلا مبارزه با پوچی ها ، اصغر طاهرزاده ، ص ۷۲
?گويا زائر حسين(ع) متوجه است در زيارت آن حضرت تمام دريچههای رحمت خدا گشوده است و لذا به خود جرأت میدهد که تقاضای خود را تا آنجا وسعت دهد که اظهار کند:
{وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ}
و در ازاي برائت از دشمنان شما و مودّت به شما و در راستاي معيت با آن عزيزان، از خدا ميخواهم که مرا به مقام محمودي که شما نزد خدا داريد، برساند.
?خداوند در قرآن ميفرمايد: اي پيامبر مقداري از شب را بيدار بمان و به عبادت بگذران بلکه پروردگار تو، تو را به مقام محمود برساند: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا».
?به فرمايش بزرگان، مقام محمود، مقام شفاعت و ولايت است. شما در زيارت عاشورا پس از آن مقدّمات از خدا مقام محمودي را ميخواهي که هديهي خدا به اهلالبيت(ع) است، حق هم داري که چنين جرأتي را به خود بدهي، زيرا که از طريق زيارت حضرت سيدالشهداء(ع۹) با همه پيامبران همسو خواهي شد. حضرت صادقu ثواب زيارت امام حسين(ع) را در حدّي ميدانند که گناهان هفتاد سال انسان آمرزيده ميشود و رسول خدا(ص) با او مصافحه ميکنند و آن حضرت و حضرات علي و فاطمه و ائمه(ص) براي او دعا ميفرمايند.
? چون از طريق آن برائت و آن مودّت به مقام معيت با اهلبيت(ع) اميد بستي و در نتيجه به نزديکي به مقامات عظيم آن خاندان اميدوار شدي، ميخواهي به مقامي برسي که هيچ نقصي در مقابل حضرت حق در تو نمانده باشد و موانع قرب، تماماً رفع شده باشد و به همين جهت تقاضاي مقام محمود مينمايي.
?ملاحظه ميفرمائيد که زيارت عاشورا عبادتي است بزرگ با اهدافي عالي. چون ميخواهيد در ذيل نور سيدالشهداء(ع) توحيدي شويد و حالاتي را که بر موحدان بزرگ رسيده است آرزو ميکنيد.
?زيرا خواندن زيارت عاشورا، توجه به حادثهاي نيست که در گذشته اتفاق افتاده و شما به يادآوري آن ميپردازيد، بلکه توجه به يک نوع زندگي زيباي دايمي است که در حال تنفس در آن هستيد.
?نظر انداختن و دل سپردن به مقام محمودي است که مقام پيامبر و امامانu است، يعني از دنياي منجمد مردمِ سرگردان در آمدن و به دنياي روحهاي بزرگِ موحدين راستين وارد شدن، چرا که بزرگي هر انسان به بزرگي اهداف اوست.
❌به رسم يگانگي با آن روحهاي بزرگ اظهار ميداري:
{وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِي مَعَ إِمَامٍ هُدًى ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ}
و از خدا ميخواهم که رزق من گرداند خونخواهي خودم را در کنار امامي هدايت شده و نمايان که به حق ميخواند و آشکارا بشريت را هدايت ميکند.
کتاب زیارت عاشورا
استاد اصغر طاهرزاده
⚠️واي بر ما اگر
↙️اهداف حضرت را در كربلا نشناسيم و
↙️از استفاده لازم محروم گرديم
↙️كه چه محروميت بزرگي است،
محروميت از زندگي با كربلا.
?حضرت اباعبدالله در اوّلين برخورد با حرّ ميگويد:
« اگر ميخواهي برميگرديم»،
✅ اين بدين معني است كه حضرت نميخواهد بگذارد مأموريتش يك ذرّه از آن عواطف انساني به خشونت بيجا و عصبيّت جنگجويانه مبدّل شود،
⬅️ و در نتيجه؛ شجاعت صحنة كربلا از عشق و عاطفه خالي گردد و
⬅️ آرايشي را كه امام حسين مأمور نمايش آن است به هم بخورد و چيز ديگري از كار درآيد.
❇️حضرت اباعبدالله(ع)به اهل خيام وصيت ميكند كه بعد از من كاري نكنيد
كه ?عزّت شما? ضربه بخورد.
? لذا قافلة اسراء حتّي يك كلمه هم در جهت خودشان از دشمن چيزي نخواستند،
? اگر آنها را از آفتاب ميبردند، نميگفتند ما را از سايه ببريد،
?دستشان را جلوي صورتشان ميگرفتند، يعني از اعضاي خودشان براي خودشان كمك ميگرفتند
?ولي يك درخواست شخصي كه موجب حقارت آنها بشود، نكردند.
✴️آن عاطفهها، آن شجاعتها، آن حماسهها و آن عزّتها و اسارتها، همهوهمه يك صحنة كاملي ميشود كه بايد
↩️قلبها و روحها را متوجّه آن نمود و
↩️ لحظهاي از آن غافل نگشت و
↩️ دائم بعد از هر نمازي سلام داد كه: «اَلسَّلامُعَلَيْكَ يا اباعَبْدِالله»؛
⏪چراكه اين كار يك جهتدهي عميق و منطقي است به روح انسان كه بالأخره بايد يك جهتي را براي خود بپذيرد.
❌منبع:کتاب نگرشی به کربلا باچشم عقل وعاطفه