پازل زیبای اندیشه دینی

62- فلسفه به معناي آئين رهايي و راه فرزانگي و جوانمردي در روح ايراني از قبل جاي داشته و فلسفه به معناي يوناني آن، کاملاً غربي است. اين فلسفه با پرسش شروع مي‌شود. کسي که از چيزي پرسش مي‌کند، از آن فاصله مي‌گيرد و جوياي علت است.

تمام سير تفکر غربي، نحوه‌ي پاسخ‌دادنِ انسان است به پرسشي که خود او مطرح کرده، ولي هايدگر با طرح «دازاين» و يا در جهان‌بودگي انسان سعي دارد از دوگانگي روح انسان از حقيقت فاصله بگيرد و بدين لحاظ در بستر انقلاب اسلامي مي‌توانيم هايدگر را بفهميم و از غرب‌زدگي خود فاصله بگيريم و با نظر به حقيقت متون مقدس خود را بهتر بفهميم.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

61- طبيعت، عرصه‌ي شکفتگي همه‌ي پديده‌هاي ملموس و مشهود است و ارتباطي مستقيم با عواطف انساني دارد. جدايي انسان از طبيعت و بريدگي او از ريشه‌هاي حيات و طبيعت، سرآغاز اومانيسم غربي شد که از پرورندان راه باطن محروم است. ريشه‌هاي انسان در طبيعت نهفته است و اين دو از يک سنخ و جوهر مي‌باشند.

هماهنگي با طبيعت از خطر تبديل آن به شيئِ محض جلوگيري مي‌کند و اين است تفاوت جوهري روح ايراني با روح غربي که با روح تکنيکي در صدد تصرف و تخريب طبيعت است. بازگشت به روح ايراني و به عواطفي که ملکوت را در ناسوت مي‌نگرد، با انقلاب اسلامي و عبور از غرب‌زدگي مي‌تواند آغاز شود.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

60- انکار اسلام توسط ناسيوناليست‌ها در اين سرزمين، انکار چهارده قرن تمدن و تفکر ايراني است که با پذيرش اسلام و محبّت به آل محمد در تکميل و تلطيف فرهنگ اسلامي از تمام امکاناتِ نبوغ قومي خود مدد گرفت، و از طرفي روح ايراني نيز خواه و ناخواه در قالب تفکر اسلامي شکفت و هنوز هم منشأ اثر است.

در حالي‌که در دوران شيفتگي نسبت به غرب، روح ايراني گرفتار فلج فکري شد زيرا روح ايراني فرق جوهري با روح بشر غربي دارد، در حالي‌که روح ايراني و اسلامي مکمّل يکديگرند. زيرا در بستر فهم وَحي همديگر را مي‌فهمند و انقلاب اسلامي بازگشت به جمع تفکر ايراني و اسلاميت در اين تاريخ است. روح لطيفي که با نظر به حضرت علي دلاوران شاهنامه را مي‌فهمد و آن حضرت را از آنِ خود مي‌داند.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

59- يکي از صفات برجسته‌ي فرهنگ ايراني جنبه‌ي ارتباطي و ميانجيگري آن است، به همان صورتي که به دين اسلام روي آوردند و ادب فارسي و اسلام را در سراسر آسيا وسعت دادند.

از يک طرف با هند و تمدن‌هاي بودايي مرتبط بود - به طوري که بلخ مرکز مهم اشاعه‌ي دين بودا بود- و از طرف ديگر به غرب روي آورد و با دين مِهر خود با مسيحيت به رقابت پرداخت و از طريق مانويت به قلب مسيحيت رخنه کرد و آگوستين را تحت تأثير قرار داد و امروز نيز با انقلاب اسلامي و حضور روحيه‌‌ي انقلابي در منطقه مي‌رود با تحقير آمريکا همان هويت را بازسازي کند.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

58- وقتي هر کشور از کشورهاي جهان اسلام خود را با غرب بسنجد و رو به غرب داشته باشد، از درک درست و مشترک خود با ساير کشورهاي اسلامي محروم مي‌شود و عملاً موجب فلج‌شدن نيروهاي خلاّق خود مي‌شود و از نقشِ برآب‌شدنِ رؤياهاي قرن نوزدهم غرب غفلت مي‌گردد.

در حالي‌که فاجعه‌ي جنگ جهاني دوم نه فقط آرزوهاي گذشته‌ي آن‌ها را يکسره بر باد داد و ارزش‌هاي انساني را نابود کرد، بلکه هيولاي نفي هر نوع حقيقتي را به ميان آورد، تا آن‌که ما به آن امر آگاه شديم و به خود آمديم که حاصل آن، بنيان‌نهادنِ طرح ولايت فقيه شد و به يک معنا تقدير ايران با توجه به رسالت تفکري که در آن هست، به عنوان حلقه‌ي رابطِ ميان آسياي بزرگ و تمدن اسلامي و غرب در حال رقم‌خوردن است.

همان‌طور که در گذشته نيز ايران حکم کانوني را داشت که تفکر يوناني و اسلامي و اشراقي را در وحدتي تجزيه‌ناپذير شکل داد.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده